Friday, December 11, 2009

درخواست چهار گروه فعال حقوق بشر ايرانی برای اعزام يک هيئت بين‌المللی غير دولتی به ايران به منظور تحقيق پيرامون وضعيت حقوق بشر


ترجمه درخواست جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر

کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل!

نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر!

کارنامه عملکرد رژيم جمهوری اسلامی ايران در رابطه با حقوق بشر مملو از نقض حقوق اوليه و بديهی مردم ايران است و در اين ميان هيچ عرصه ای از زندگی شخصی، اجتماعی و سياسی آنها از تعرض و آسيب در امان نمانده است. بويژه موج سرکوب مردم بدنبال اعتراض مسالمت آميز به نتايج انتخابات رياست جمهوری نشان از گستردگی و بيرحمی ماشين سرکوب رژيم دارد که دهها کشته، دستگيری های وسيع، محکوميت های فراوان به زندان، شکنجه و تجاوز و ... را بدنبال داشته است.

برای ارزيابی و رسيدگی به وضعيت حقوق بشر وجود مکانيزمهای نظارتی از اهميت ويژه و تعيين کننده ای بر خوردارند. ولی در ايران امکان پيگيری و نظارت بر موارد نقض حقوق بشر برای سازمانها و فعالين حقوق بشر ايرانی غير ممکن گرديده است. چرا که فعالين حقوق بشر خود به شکلهای مختلفی نيز تحت فشار و سرکوب و پيگرد قرار دارند. برای مثال فعاليت کانون دفاع از حقوق بشر در ايران ممنوع گرديده و شيرين عبادی امکان پيگيری کار خود را در ايران از دست داده و به شکل های مختلف تحت فشار و تهديد است و در خارج از کشور بسر می برد ؛ محمد صادق کبودوند، از سازمان حقوق بشر کردستان و جعفر (شاهين) اقدامی، فرزاد کمانگر (محکوم به اعدام) ، رسول بداقی، ميلاد فدايی، مهديه گلرو و جواد عليزاده از مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ايران در زندان بسر می برند؛ از علی بی کس، عضو کميته دفاع از زندانيان سياسی، بعد از دستگيری در ماههای گذشته هيچ گونه اطلاعی در دست نيست و نيز بازداشت اخير سعيد کلانکی و سعيد جلالی فر از کميته گزارشگران حقوق بشر و موارد بيشمار ديگر از حبس و سرکوب و ممنوعيت نهادها و فعالان حقوق بشر، همگی دلالت بر از دست رفتن کامل نقش نهادها و فعالان حقوق بشر در ايران دارند.

بدين ترتيب با توجه به نقض گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران و عدم امکان نظارت بر وضعيت حقوق بشر از طرف نهادهای داخل کشور؛ ما بعنوان جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی از کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر تقاضا می کنيم، در امتداد محکوميت رژيم در مجمع عمومی سازمان ملل، امکان تشکيل يک هيئت بين المللی و غير دولتی برای اعزام به ايران جهت نظارت بر وضعيت حقوق بشر در ايران را فراهم کنند. تا بدين طرِيق و با بسيج و فشار افکار عمومی بين المللی امکانی جهت مهار سرکوب افسار گسيخته رژيم و نقض حقوق بشر در ايران فراهم گردد.

۱۹ آذر برابر۱۳۸۸ با ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹

سازمان حقوق بشر کردستان

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

کميته دفاع از زندانيان سياسی

کميته گزارشگران حقوق بشر

درخواست چهار گروه فعال حقوق بشر ايرانی برای اعزام يک هيئت بين‌المللی غير دولتی به ايران به منظور تحقيق پيرامون وضعيت حقوق بشر


ترجمه درخواست جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر

کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل!

نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر!

کارنامه عملکرد رژيم جمهوری اسلامی ايران در رابطه با حقوق بشر مملو از نقض حقوق اوليه و بديهی مردم ايران است و در اين ميان هيچ عرصه ای از زندگی شخصی، اجتماعی و سياسی آنها از تعرض و آسيب در امان نمانده است. بويژه موج سرکوب مردم بدنبال اعتراض مسالمت آميز به نتايج انتخابات رياست جمهوری نشان از گستردگی و بيرحمی ماشين سرکوب رژيم دارد که دهها کشته، دستگيری های وسيع، محکوميت های فراوان به زندان، شکنجه و تجاوز و ... را بدنبال داشته است.

برای ارزيابی و رسيدگی به وضعيت حقوق بشر وجود مکانيزمهای نظارتی از اهميت ويژه و تعيين کننده ای بر خوردارند. ولی در ايران امکان پيگيری و نظارت بر موارد نقض حقوق بشر برای سازمانها و فعالين حقوق بشر ايرانی غير ممکن گرديده است. چرا که فعالين حقوق بشر خود به شکلهای مختلفی نيز تحت فشار و سرکوب و پيگرد قرار دارند. برای مثال فعاليت کانون دفاع از حقوق بشر در ايران ممنوع گرديده و شيرين عبادی امکان پيگيری کار خود را در ايران از دست داده و به شکل های مختلف تحت فشار و تهديد است و در خارج از کشور بسر می برد ؛ محمد صادق کبودوند، از سازمان حقوق بشر کردستان و جعفر (شاهين) اقدامی، فرزاد کمانگر (محکوم به اعدام) ، رسول بداقی، ميلاد فدايی، مهديه گلرو و جواد عليزاده از مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ايران در زندان بسر می برند؛ از علی بی کس، عضو کميته دفاع از زندانيان سياسی، بعد از دستگيری در ماههای گذشته هيچ گونه اطلاعی در دست نيست و نيز بازداشت اخير سعيد کلانکی و سعيد جلالی فر از کميته گزارشگران حقوق بشر و موارد بيشمار ديگر از حبس و سرکوب و ممنوعيت نهادها و فعالان حقوق بشر، همگی دلالت بر از دست رفتن کامل نقش نهادها و فعالان حقوق بشر در ايران دارند.

بدين ترتيب با توجه به نقض گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران و عدم امکان نظارت بر وضعيت حقوق بشر از طرف نهادهای داخل کشور؛ ما بعنوان جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی از کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر تقاضا می کنيم، در امتداد محکوميت رژيم در مجمع عمومی سازمان ملل، امکان تشکيل يک هيئت بين المللی و غير دولتی برای اعزام به ايران جهت نظارت بر وضعيت حقوق بشر در ايران را فراهم کنند. تا بدين طرِيق و با بسيج و فشار افکار عمومی بين المللی امکانی جهت مهار سرکوب افسار گسيخته رژيم و نقض حقوق بشر در ايران فراهم گردد.

۱۹ آذر برابر۱۳۸۸ با ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹

سازمان حقوق بشر کردستان

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

کميته دفاع از زندانيان سياسی

کميته گزارشگران حقوق بشر

درخواست چهار گروه فعال حقوق بشر ايرانی برای اعزام يک هيئت بين‌المللی غير دولتی به ايران به منظور تحقيق پيرامون وضعيت حقوق بشر


ترجمه درخواست جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی به مناسبت ۱۰ دسامبر روز جهانی حقوق بشر

کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل!

نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر!

کارنامه عملکرد رژيم جمهوری اسلامی ايران در رابطه با حقوق بشر مملو از نقض حقوق اوليه و بديهی مردم ايران است و در اين ميان هيچ عرصه ای از زندگی شخصی، اجتماعی و سياسی آنها از تعرض و آسيب در امان نمانده است. بويژه موج سرکوب مردم بدنبال اعتراض مسالمت آميز به نتايج انتخابات رياست جمهوری نشان از گستردگی و بيرحمی ماشين سرکوب رژيم دارد که دهها کشته، دستگيری های وسيع، محکوميت های فراوان به زندان، شکنجه و تجاوز و ... را بدنبال داشته است.

برای ارزيابی و رسيدگی به وضعيت حقوق بشر وجود مکانيزمهای نظارتی از اهميت ويژه و تعيين کننده ای بر خوردارند. ولی در ايران امکان پيگيری و نظارت بر موارد نقض حقوق بشر برای سازمانها و فعالين حقوق بشر ايرانی غير ممکن گرديده است. چرا که فعالين حقوق بشر خود به شکلهای مختلفی نيز تحت فشار و سرکوب و پيگرد قرار دارند. برای مثال فعاليت کانون دفاع از حقوق بشر در ايران ممنوع گرديده و شيرين عبادی امکان پيگيری کار خود را در ايران از دست داده و به شکل های مختلف تحت فشار و تهديد است و در خارج از کشور بسر می برد ؛ محمد صادق کبودوند، از سازمان حقوق بشر کردستان و جعفر (شاهين) اقدامی، فرزاد کمانگر (محکوم به اعدام) ، رسول بداقی، ميلاد فدايی، مهديه گلرو و جواد عليزاده از مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ايران در زندان بسر می برند؛ از علی بی کس، عضو کميته دفاع از زندانيان سياسی، بعد از دستگيری در ماههای گذشته هيچ گونه اطلاعی در دست نيست و نيز بازداشت اخير سعيد کلانکی و سعيد جلالی فر از کميته گزارشگران حقوق بشر و موارد بيشمار ديگر از حبس و سرکوب و ممنوعيت نهادها و فعالان حقوق بشر، همگی دلالت بر از دست رفتن کامل نقش نهادها و فعالان حقوق بشر در ايران دارند.

بدين ترتيب با توجه به نقض گسترده، مستمر و برنامه ريزی شده حقوق بشر در ايران و عدم امکان نظارت بر وضعيت حقوق بشر از طرف نهادهای داخل کشور؛ ما بعنوان جمعی از گروههای فعال حقوق بشر ايرانی از کميسر عالی حقوق بشر سازمان ملل و نهادهای بين المللی مدافع حقوق بشر تقاضا می کنيم، در امتداد محکوميت رژيم در مجمع عمومی سازمان ملل، امکان تشکيل يک هيئت بين المللی و غير دولتی برای اعزام به ايران جهت نظارت بر وضعيت حقوق بشر در ايران را فراهم کنند. تا بدين طرِيق و با بسيج و فشار افکار عمومی بين المللی امکانی جهت مهار سرکوب افسار گسيخته رژيم و نقض حقوق بشر در ايران فراهم گردد.

۱۹ آذر برابر۱۳۸۸ با ۱۰ دسامبر ۲۰۰۹

سازمان حقوق بشر کردستان

فعالين ايرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و امريکای شمالی

کميته دفاع از زندانيان سياسی

کميته گزارشگران حقوق بشر

ما همه مجید هستیم we are all MAJIDs

ما همه مجید هستیم we are all MAJIDs

ما همه مجید هستیم we are all MAJIDs

Iranian men dress as women in support of detained student activist


Hundreds of Iranian men published pictures of themselves wearing headscarves and chadors in support of Majid Tavakoli, the detained Amir Kabir University student who was arrested on December 8 after giving a speech during the National Students Day protests in Iran.

Fars news agency and other State media published pictures of him with a headscarf stating: “This student dressed up as a woman to escape from the university campus.”

It is alleged that these pictures may have been digitally altered or that after arresting Majid Tavakoli, they might have forced him into wearing female clothing to take the picture. Majid Tavakoli is regarded as the “honour of the student movement” by his peers.

An Iranian photographer rallied Iranian men on facebook to protest the treatment of Majid Tavakoli by the Iranian security forces. He invited them to post a picture of themselves in Muslim head gear on the internet site.

The call, which resulted in over 250 pictures, states that the arrest of Majid Tavakoli and the publishing of his picture in hijab (Muslim female covering) is a mode of “straining the student movement and the Green Movement in Iran,” as well as “belittling Iranian women.”

The statement adds: “To prove that we are behind Majid Tavakoli, to prove that there is nothing wrong with female clothing and the only thing that’s wrong is the compulsory wearing of hijab whether it is forced on the women of this country or upon Majid Tavakoli; to show that we are all together, post your picture in hijab!”

Organizers of this project are also planning a poster in support of Tavakoli.

Majid Tavakoli was arrested after a speech on December 8 during which he directly criticized senior Islamic Republic officials.

State media claim he was dressed in female clothing out of fear of arrest. Majid Tavakoli was also arrested three years ago after a protest rally against the presence of Mahmoud Ahmadinejad in Amir Kabir University and was imprisoned for 15 months.

Last year he was arrested by the authorities again and imprisoned for another 115 days.

Numerous students were arrested in the December 8 National Students Day events which was used by Iranians to reaffirm their protest to the alleged fraud in the re-election of Mahmoud Ahmadinejad in June presidential elections.

Iranian men dress as women in support of detained student activist


Hundreds of Iranian men published pictures of themselves wearing headscarves and chadors in support of Majid Tavakoli, the detained Amir Kabir University student who was arrested on December 8 after giving a speech during the National Students Day protests in Iran.

Fars news agency and other State media published pictures of him with a headscarf stating: “This student dressed up as a woman to escape from the university campus.”

It is alleged that these pictures may have been digitally altered or that after arresting Majid Tavakoli, they might have forced him into wearing female clothing to take the picture. Majid Tavakoli is regarded as the “honour of the student movement” by his peers.

An Iranian photographer rallied Iranian men on facebook to protest the treatment of Majid Tavakoli by the Iranian security forces. He invited them to post a picture of themselves in Muslim head gear on the internet site.

The call, which resulted in over 250 pictures, states that the arrest of Majid Tavakoli and the publishing of his picture in hijab (Muslim female covering) is a mode of “straining the student movement and the Green Movement in Iran,” as well as “belittling Iranian women.”

The statement adds: “To prove that we are behind Majid Tavakoli, to prove that there is nothing wrong with female clothing and the only thing that’s wrong is the compulsory wearing of hijab whether it is forced on the women of this country or upon Majid Tavakoli; to show that we are all together, post your picture in hijab!”

Organizers of this project are also planning a poster in support of Tavakoli.

Majid Tavakoli was arrested after a speech on December 8 during which he directly criticized senior Islamic Republic officials.

State media claim he was dressed in female clothing out of fear of arrest. Majid Tavakoli was also arrested three years ago after a protest rally against the presence of Mahmoud Ahmadinejad in Amir Kabir University and was imprisoned for 15 months.

Last year he was arrested by the authorities again and imprisoned for another 115 days.

Numerous students were arrested in the December 8 National Students Day events which was used by Iranians to reaffirm their protest to the alleged fraud in the re-election of Mahmoud Ahmadinejad in June presidential elections.

Iranian men dress as women in support of detained student activist


Hundreds of Iranian men published pictures of themselves wearing headscarves and chadors in support of Majid Tavakoli, the detained Amir Kabir University student who was arrested on December 8 after giving a speech during the National Students Day protests in Iran.

Fars news agency and other State media published pictures of him with a headscarf stating: “This student dressed up as a woman to escape from the university campus.”

It is alleged that these pictures may have been digitally altered or that after arresting Majid Tavakoli, they might have forced him into wearing female clothing to take the picture. Majid Tavakoli is regarded as the “honour of the student movement” by his peers.

An Iranian photographer rallied Iranian men on facebook to protest the treatment of Majid Tavakoli by the Iranian security forces. He invited them to post a picture of themselves in Muslim head gear on the internet site.

The call, which resulted in over 250 pictures, states that the arrest of Majid Tavakoli and the publishing of his picture in hijab (Muslim female covering) is a mode of “straining the student movement and the Green Movement in Iran,” as well as “belittling Iranian women.”

The statement adds: “To prove that we are behind Majid Tavakoli, to prove that there is nothing wrong with female clothing and the only thing that’s wrong is the compulsory wearing of hijab whether it is forced on the women of this country or upon Majid Tavakoli; to show that we are all together, post your picture in hijab!”

Organizers of this project are also planning a poster in support of Tavakoli.

Majid Tavakoli was arrested after a speech on December 8 during which he directly criticized senior Islamic Republic officials.

State media claim he was dressed in female clothing out of fear of arrest. Majid Tavakoli was also arrested three years ago after a protest rally against the presence of Mahmoud Ahmadinejad in Amir Kabir University and was imprisoned for 15 months.

Last year he was arrested by the authorities again and imprisoned for another 115 days.

Numerous students were arrested in the December 8 National Students Day events which was used by Iranians to reaffirm their protest to the alleged fraud in the re-election of Mahmoud Ahmadinejad in June presidential elections.

لطفا امضاء کنید


لطفا امضاء کنید
قطعنامه کنفرانس اعدام
خشونت، سرکوب، تجاوز و در نهایت اعدام های گسترده در چند ماه گذشته در جمهوری اسلامی و اختناق شدیدی که بر مردم حاکم گشته است ما را بر آن داشت که با دعوت از تمامی هموطنان مان از آنان بخواهیم در این زمینه به یاری همدیگر بشتابیم.
از آنجاییکه تمامی ما ایرانیان نقاط مختلف ایران بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین و با هر عقیده و مرام و مسلکی که داریم با هم برابر هستیم، اگر در هر کجای ایران چوبه داری بر پا شود بی هیچگونه قید و شرطی آنرا محکوم می کنیم و تعهد می دهیم که با استفاده از تمامی توان خود از همدیگر حمایت متقابل خواهیم کرد.
در این راستا این نشست حمایت خود را از کمپین رهائی از اعدام زینب جلالیان اعلام می دارد و امیدوار است که این کمپین خود به کمپینی جهانی علیه اعدام در ایران بدل گردد.
شرکت کنندگان کنفرانس دو روزه در کلن از تمامی افراد، گروهها، سازمان ها، احزاب و تمامی فعالان و نهادهای حقوق بشری ایرانی در سراسر جهان دعوت میکند تا با امضای این قطعنامه صدای ایرانیان داخل ایران باشند که هر روزه زیر سرکوب حکومت جمهوری اسلامی قرار دارند و فریادرسی ندارند. ما باید بتوانیم با استفاده از امکانات و ارتباطات بین المللی در راستای جلوگيری از اعدام و سرکوب گسترده در ايران اقدام و به حمایت متقابل از یکدیگر برخیزیم.
http://gopetition.com/online/32775.html

لطفا امضاء کنید


لطفا امضاء کنید
قطعنامه کنفرانس اعدام
خشونت، سرکوب، تجاوز و در نهایت اعدام های گسترده در چند ماه گذشته در جمهوری اسلامی و اختناق شدیدی که بر مردم حاکم گشته است ما را بر آن داشت که با دعوت از تمامی هموطنان مان از آنان بخواهیم در این زمینه به یاری همدیگر بشتابیم.
از آنجاییکه تمامی ما ایرانیان نقاط مختلف ایران بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین و با هر عقیده و مرام و مسلکی که داریم با هم برابر هستیم، اگر در هر کجای ایران چوبه داری بر پا شود بی هیچگونه قید و شرطی آنرا محکوم می کنیم و تعهد می دهیم که با استفاده از تمامی توان خود از همدیگر حمایت متقابل خواهیم کرد.
در این راستا این نشست حمایت خود را از کمپین رهائی از اعدام زینب جلالیان اعلام می دارد و امیدوار است که این کمپین خود به کمپینی جهانی علیه اعدام در ایران بدل گردد.
شرکت کنندگان کنفرانس دو روزه در کلن از تمامی افراد، گروهها، سازمان ها، احزاب و تمامی فعالان و نهادهای حقوق بشری ایرانی در سراسر جهان دعوت میکند تا با امضای این قطعنامه صدای ایرانیان داخل ایران باشند که هر روزه زیر سرکوب حکومت جمهوری اسلامی قرار دارند و فریادرسی ندارند. ما باید بتوانیم با استفاده از امکانات و ارتباطات بین المللی در راستای جلوگيری از اعدام و سرکوب گسترده در ايران اقدام و به حمایت متقابل از یکدیگر برخیزیم.
http://gopetition.com/online/32775.html

لطفا امضاء کنید


لطفا امضاء کنید
قطعنامه کنفرانس اعدام
خشونت، سرکوب، تجاوز و در نهایت اعدام های گسترده در چند ماه گذشته در جمهوری اسلامی و اختناق شدیدی که بر مردم حاکم گشته است ما را بر آن داشت که با دعوت از تمامی هموطنان مان از آنان بخواهیم در این زمینه به یاری همدیگر بشتابیم.
از آنجاییکه تمامی ما ایرانیان نقاط مختلف ایران بی هیچ گونه تمایزی، به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین و با هر عقیده و مرام و مسلکی که داریم با هم برابر هستیم، اگر در هر کجای ایران چوبه داری بر پا شود بی هیچگونه قید و شرطی آنرا محکوم می کنیم و تعهد می دهیم که با استفاده از تمامی توان خود از همدیگر حمایت متقابل خواهیم کرد.
در این راستا این نشست حمایت خود را از کمپین رهائی از اعدام زینب جلالیان اعلام می دارد و امیدوار است که این کمپین خود به کمپینی جهانی علیه اعدام در ایران بدل گردد.
شرکت کنندگان کنفرانس دو روزه در کلن از تمامی افراد، گروهها، سازمان ها، احزاب و تمامی فعالان و نهادهای حقوق بشری ایرانی در سراسر جهان دعوت میکند تا با امضای این قطعنامه صدای ایرانیان داخل ایران باشند که هر روزه زیر سرکوب حکومت جمهوری اسلامی قرار دارند و فریادرسی ندارند. ما باید بتوانیم با استفاده از امکانات و ارتباطات بین المللی در راستای جلوگيری از اعدام و سرکوب گسترده در ايران اقدام و به حمایت متقابل از یکدیگر برخیزیم.
http://gopetition.com/online/32775.html

ايران پس از انتخابات شاهد شديدترين خشونت در 20 سال گذشته بود


زبان اصلی: انگليسی
عفو بين الملل: ايران پس از انتخابات شاهد شديدترين خشونت در 20 سال گذشته بود
عفو بين الملل امروز در گزارش تازه ئی پس از انتخابات رياست جمهوری در خرداد گذشته گفت: نقض حقوق بشر در ايران در حال حاضردر بدترين وضعيت در 20 سال گذشته است.
حسيبا حاج صحراوي، معاون برنامه خاورميانه و آفريقای شمالی گفت: ,رهبری ايران بايد تضمين کند که اتهامات فراوان شکنجه، شامل تجاوز، قتل های غيرقانونی و ديگر تعدی ها به طور کامل و مستقلا مورد تحقيق قرار گيرد.,
,اعضای نيروهای شبه نظامی و مسئولانی که مرتکب تعدی ها شده اند بايد سريعا پاسخ گوی اعمالشان باشند و به هيچ وجه نبايد کسی اعدام شود.,
عفو بين الملل از مقام رهبری ايران آيت الله خامنه ای می خواهد به دو کارشناس اصلی حقوق بشری سازمان ملل برای کمک به انجام تحقيقات اجازه بازديد از ايران بدهد.
حسيبا حاج صحراوی گفت: ,مقام رهبری بايد به دولت دستور دهد گزارشگران سازمان ملل برای شکنجه و اعدام های فوری و خودسرانه را برای کمک به تضمين دقت و استقلال تحقيقات به ايران دعوت کند.,
,تحقيقات مقامات ايرانی تا به امروز ظاهرا بيشتر به قصد سرپوش گذاشتن بر تعدی ها بوده است تا کشف حقيقت.,
گزارش تازه نمونه هايی از تعدی های مقامات ايران را شرح می دهد که پيش از انتخابات خرداد، در طی آن و پس از آن با اعزام نيروی شبه نظامی بسيج و سپاه پاسداران به سرکوب اعتراض های توده ئی در مخالفت با نتايج انتخابات پرداختند.
گزارش شامل شهادت هايی از افرادی است که در طی اعتراض ها بازداشت شده اند و بعضی از آنها پس از آن ناگزير از فرار از کشور گشته اند.
يکی از بازداشتيان پيشين می گويد او را در تمام مدت 58 روز در بازداشتگاه بدنام کهريزک در يک کانتينر حبس کرده بودن و تنها پس از 43 روز اجازه تماس با خانواده اش را به او دادند.
در طی بازجويی به او گفته شد که پسرش نيز بازداشت شده و در صورتی که خود او ,اقرار, نکند به پسرش تجاوز خواهد شد. سپس او را به قدری با باتوم کتک زدند تا از هوش رفت. به گفته او بيش از 70 بازداشتی ديگر در کانتينر در کنار او بوده اند.
يک بازداشتی پيشين ديگر، به نام علی خردنژاد، می گويد او امير جوادی فر، يک دانشجو، را با لباس های پاره و پيشانی خونين ديده است و بعدا مطلع شده که او در اثر شکنجه و اذيت و آزارهای ديگر در طی بازداشت کشته شده است. پس از آن بود که اين بازداشتی تصميم گرفت با وجود خطر مشاهداتش را بيان کند.
حسيبا حاج صحراوی گفت: ,مقامات بايد نشان دهند که دست از تعدی های انجام شده در تابستان گذشته برداشته اند. آنها اکنون بايد تضمين کنند که روش های برقراری نظم در اعتراض ها کاملا با موازين بين المللی اجرای قانون سازگار است و بسيج و ديگر نيروهای خشن را از خيابان ها بيرون ببرند.,
,تمام کسانی که دستگيريا بازداشت می شوند بايد از شکنجه يا ديگر اذيت و آزارها محفوظ بمانند، زندانيان عقيدتی بايد آزاد شوند و تمام کسانی که در محاکمه های ناعادلانه ـ شامل ,محاکمه های فرمايشی, که مضحکه ئی از عدالت بود ـ محکوم شده اند، يا بايد پرونده شان مورد بازنگری قرار گيرد يا آزاد شوند. تمام احکام اعدام بايد کاهش يابد و تمام کسانی که هنوز محاکمه نشده اند بايد از محاکمه های عادلانه برخوردار شوند.
سرکوب اعتراض ها ادامه داشته است. در طی سه هفته پيش از 16 آذر، روز ملی دانشجو در ايران، ده ها تن از فعالان بازداشت و عده¬ئی ديگر از تحصيل محروم شدند و در آن روز شرکت کنندگان در تظاهرات با باتوم و گاز اشک آور مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفتند و بيش از 200 نفر دستگير شدند.
تحقيقات بين المللی
سطح تحقيقات دولتی که تاکنون انجام شده، بيشتر به نظر می رسد به قصد پنهان کردن حقيقت باشد تا آشکار کردن آن.
مقامات ايرانی دو هيأت را برای تحقيقات در باره بحران پس از انتخابات از جمله رفتار با بازداشتيان تعيين کرده اند: يک کميسيون مجلس و يک هيأت سه نفره قضايی.
جزئيات کامل ماموريت و اختيارات اين دو هيأت اعلام نشده و يافته های هيأت مجلس نيز منتشرنشده است.
مانفرد نواک، گزارشگر ويژه سازمان ملل برای شکنجه وفيليپ آلستون، گزارشگر ويژه سازمان ملل برای اعدام های فراقضايي، فوری و خودسرانه درخواست سفر به ايران کرده اند و هنوز در انتظار جواب مقامات به سر می برند.
حسيبا حاج صحراوی گفت:,اين وظيفه مقامات است که به موارد گسترده نقض حقوق بشر درطی ناآرامی ها به روشی آشکار، شفاف و پاسخگويانه رسيدگی کنند.,
رقم رسمی کشته شده گان در خشونت های پس از انتخابات 36 نفر اعلام شده است. مخالفان رقم مربوطه را بيش از 70 نفر اعلام کرده اند.
پس از انتخابات، حداقل 4000 نفر در سراسر ايران دستگير شدند. در هنگام نگارش اين گزارش، حداقل 200 نفر در زندان باقی مانده اند و برخی از آنها پس از فروکش کردن ناآرامی اوليه دستگير شده اند.
پايان/
يادداشت برای سردبيران

با وجود درخواست های متعدد، از زمان کوتاهی پس از انقلاب سال 1357 تا کنون، مقامات ايرانی مانع ديدار عفو بين الملل از ايران برای تحقيق در باره نقض حقوق بشر در طی 30 سال گذشته شده اند. در حداقل پنج سال گذشته، سفارت ايران در لندن نيز بارها از ديدار يا نامه نگاری با عفو بين الملل سر باز زده است.
برای درخواست مصاحبه با يکی از اعضای گروه تهيه اين گزارش در عفو بين الملل لطفا با شماره تلفن 442074135566+ يا نشانی پست الکترونيکی press@amnesty.org تماس بگيريد.
سند عمومی
****************************************
برای اطلاعات بيشتر با دفتر مطبوعاتی عفو بين الملل در لندن، انگلستان تماس بگيريد: شماره تلفن 442074135566+ يا نشانی پست الکترونيکی press@amnesty.org

گزارش های موردی

مورد 1
ترانه موسوي، 28 ساله، در روز 7 تير به همراه بيش از 2000 نفر تظاهرکننده ديگر برای بزرگداشت کشته شده گان ناآرامی ها به مسجد قبا در شمال مرکزی تهران رفت.
در آن روز عفو بين الملل گزارش های مختلفی دريافت کرد حاکی از اين که نيروهای امنيتی خيابان های اطراف مسجد را بستند و ده ها نفر را دستگير و پس از بازجويی در محل آزاد کردند. در حدود 40 نفر گويا به بازداشتگاهی در خيابان پاسداران در نزديکی منتقل و در اتاق بزرگی بازداشت شدند. برخی از آنها مورد بازجويی قرار گرفتند.
گفته می شود که ترانه موسوي، مثل بسياری ديگر، پس از بازجويی آشفته و پريشان بود، گرچه معلوم نيست به او چه گفته شده است. سپس برخی از بازداشتيان را از آنجا احتمالا به زندان اوين و برخی ديگر را به يک کلانتری منتقل کردند. گويا ترانه موسوی در آنجا باقی ماند.
از اطلاعات گردآوری شده به وسيله عفو بين الملل چنين برمی آيد که او در حدود پنج ساعت پس از دستگيری ناپديد شده است. چند روز بعد، پدر و مادر او از طريق يک تلفن کننده ناشناس مطلع شدند که به او تجاوز شده و او پس از سعی به خودکشی به بيمارستان امام خمينی در کرج منتقل شده است.
پدر و مادر او در بيمارستان متوجه شدند که نام او در بيمارستان ثبت نشده است. به آنها گفته شد که يک پرستار شخصی با مشخصات ترانه موسوی را ديده است، اما او را در حال بيهوشی از آنجا برده اند.
بنا به گزارش های تاييد نشده، ترانه موسوی در روزهای بعد در زندان اوين مورد اذيت و آزار قرار گرفته، اما معلوم نيست که چه زمانی اين اتفاق افتاده است.
بنا به گزارش، يک مقام ناشناس هجده روز پس از دستگيری او به پدر و مادرش اطلاع داده که يک جنازه سوخته که مشخصاتش با مشخصات ترانه موسوی تشابه دارد در بيابان های بين کرج و قزوين پيدا شده است.
خانواده او که تحت تهديد قرار گرفته بودند تا در باره سرنوشت دخترشان علنا حرفی نزنند برای تحويل گرفتن جنازه به قزوين رفتند. در آن زمان، پدر و مادر او به شدت مضطرب بودند و هيچ حرفی نمی زدند، حتا نمی گفتند که او را در کجا دفن خواهند کرد.
در روز 26 تير، وبلاگ نگارها به مورد ترانه موسوی پرداختند و آن را با کميته پيگيری تعدی های پس از انتخابات تحت هدايت مهدی کروبی و مير حسين موسوی مطرح کردند. گمان می رود که مقامات زمانی که به زور اين کميته را در ماه سپتامبر تعطيل کردند، اسناد مربوط به ترانه موسوی را نيز ضبط کردند.

مورد 2
ابراهيم مهتري، 26 ساله، دانشجوی کامپيوتر است که قبلا از ادامه تحصيل محروم شده بود. او در ماه نوامبر از رنج و عذاب خود برای عفو بين الملل گفت.
مهتری در تاريخ 29 مرداد در جلوی دفتر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی دستگير شد. اسلحه¬ئی را به سوی او نشانه رفتند و او پس از شوک الکتريکی از حال رفت.
او می گويد او را به محلی در شرق تهران بردند که به يک اردوگاه نظامی می ماند. او را در سلولی به اندازه های تقريبی 3/1 در 2 متر تنها گذاشتند که در تابستان گرم تمام مدت چراغی در آن روشن بود. از نوشته های روی ديوار آشکار بود که عده زيادی به تازگی دستگير شده بودند.
او را منظما با چشمان بسته برای بازجويی می بردند. در آنجا او را به ,همکاری با شبکه های فيس بوک, و وبگاه های متعلق به مخالفان، اعتراض به نتيجه انتخابات و همکاری با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی متهم کردند.
بازجويان مرتب در حال فيلم برداری از او می خواستند که ,اعترافات, خود را بنويسد و گاهی نيز دوربين را خاموش می کردند و به شکنجه او مشغول می شدند.
او می گويد: ,آنها بارها به صورتم می زندند؛ زير چشمانم، روی گردنم و سرم را با سيگار سوزاندند. مرا از سر تا پا از جمله بازوان و پاها مورد ضرب و شتم قرار دادند. مرا تهديد به اعدام و تحقيرم کردند...,
او شرح داد که چطور در اثر يک ضربه مشت به دهانش يکی از دندان هايش شکسته و شکنجه گران يک شيئی باريک را در سوراخ های بينی و مقعد او فرو کرده اند. سرانجام او ,اعترافاتی, را که آنها می گفتند امضا کرد. تنها در روز آخر بازداشت، در حالی که به زحمت به هوش بود، به او اجازه دادند با پزشک ديدار کند.
ابراهيم مهتری پنج روز پس از بازداشت آزاد شد. او را با اتومبيل به خيابانی بردند و در حال خونريزی و نيمه بيهوش بيرون انداختند. معاينه در پزشکی قانونی که در حالی انجام شد که روشن نبود او کيست، ادعای او در مورد شکنجه را تاييد و مستدل کرد. در اين معاينه معلوم شد که در جاهای مختلف بدن او، از جمله در اطراف مقعدش، کبودی و سياه شدگي، سائيدگی و سوختگی وجود دارد.
اما به محض اين که مشخص شد که جراحت های او در اثر شکنجه به وسيله ماموران دولتی به وجود آمده و نه در پی آدم ربايی به وسيله جنايتکاران، تمام اسناد و مدارک ناپديد شد، به استثنای کپی گزارش پزشکی که ابراهيم مهتری توانسته بود کپی کند و پيوست اين گزارش است.
مقامات از تحقيق در باره ادعاهای ابراهيم مهتری سر باز زده اند و به او و خانواده اش گفته اند که در صورتی که درباره شکنجه هايش چيزی بگويند عواقب شديدی در انتظارشان خواهد بود.
مورد 3
عفو بين الملل از طريق فعالان حقوق بشر در ايران، گروهی که در باره نقض حقوق بشر در ايران گزارش می دهد، از يک مورد ديگر شکنجه مطلع شده است.
يک بازداشتی ناشناس در باره تعدی به او در بازداشتگاه کهريزک سخن می گويد. او را 58 روز در کانتينری در آنجا نگه داشته اند و تنها در روز چهل و سوم به او گفته اند در کجاست و اجازه داده اند با خانواده اش تماس بگيرد.
,به ما دستبند و چشم بند زدند و با کاميون به محلی ناشناس بردند... ما را به زيرزمين بردند... وقتی که چشم بندم را برداشتند، فهميدم که در داخل يک کانتينر هستم. يک چراغ 100 وات و يک مجرای هوا برای ورود هوا در آنجا بود. در داخل کانتينر 75 نفر بوديم.
,در يکی از جلسات بازجويي، فيلمی از پسرم در خيابان های تهران نشانم دادند. بازجويم گفت که پسرم را بازداشت کرده اند و اگر من اعتراف نکنم به او تجاوز خواهند کرد. پس از تماشای فيلم اختيارم را از دست دادم و شروع کردم به فرياد کشيدن. به آنها التماس کردم به پسرم کاری نداشته باشند. به قدری مرا با باتوم زدند که از هوش رفتم و مرا به کانتينر برگرداندند.,
پايان
منبع خبر : عفو بین المل

ايران پس از انتخابات شاهد شديدترين خشونت در 20 سال گذشته بود


زبان اصلی: انگليسی
عفو بين الملل: ايران پس از انتخابات شاهد شديدترين خشونت در 20 سال گذشته بود
عفو بين الملل امروز در گزارش تازه ئی پس از انتخابات رياست جمهوری در خرداد گذشته گفت: نقض حقوق بشر در ايران در حال حاضردر بدترين وضعيت در 20 سال گذشته است.
حسيبا حاج صحراوي، معاون برنامه خاورميانه و آفريقای شمالی گفت: ,رهبری ايران بايد تضمين کند که اتهامات فراوان شکنجه، شامل تجاوز، قتل های غيرقانونی و ديگر تعدی ها به طور کامل و مستقلا مورد تحقيق قرار گيرد.,
,اعضای نيروهای شبه نظامی و مسئولانی که مرتکب تعدی ها شده اند بايد سريعا پاسخ گوی اعمالشان باشند و به هيچ وجه نبايد کسی اعدام شود.,
عفو بين الملل از مقام رهبری ايران آيت الله خامنه ای می خواهد به دو کارشناس اصلی حقوق بشری سازمان ملل برای کمک به انجام تحقيقات اجازه بازديد از ايران بدهد.
حسيبا حاج صحراوی گفت: ,مقام رهبری بايد به دولت دستور دهد گزارشگران سازمان ملل برای شکنجه و اعدام های فوری و خودسرانه را برای کمک به تضمين دقت و استقلال تحقيقات به ايران دعوت کند.,
,تحقيقات مقامات ايرانی تا به امروز ظاهرا بيشتر به قصد سرپوش گذاشتن بر تعدی ها بوده است تا کشف حقيقت.,
گزارش تازه نمونه هايی از تعدی های مقامات ايران را شرح می دهد که پيش از انتخابات خرداد، در طی آن و پس از آن با اعزام نيروی شبه نظامی بسيج و سپاه پاسداران به سرکوب اعتراض های توده ئی در مخالفت با نتايج انتخابات پرداختند.
گزارش شامل شهادت هايی از افرادی است که در طی اعتراض ها بازداشت شده اند و بعضی از آنها پس از آن ناگزير از فرار از کشور گشته اند.
يکی از بازداشتيان پيشين می گويد او را در تمام مدت 58 روز در بازداشتگاه بدنام کهريزک در يک کانتينر حبس کرده بودن و تنها پس از 43 روز اجازه تماس با خانواده اش را به او دادند.
در طی بازجويی به او گفته شد که پسرش نيز بازداشت شده و در صورتی که خود او ,اقرار, نکند به پسرش تجاوز خواهد شد. سپس او را به قدری با باتوم کتک زدند تا از هوش رفت. به گفته او بيش از 70 بازداشتی ديگر در کانتينر در کنار او بوده اند.
يک بازداشتی پيشين ديگر، به نام علی خردنژاد، می گويد او امير جوادی فر، يک دانشجو، را با لباس های پاره و پيشانی خونين ديده است و بعدا مطلع شده که او در اثر شکنجه و اذيت و آزارهای ديگر در طی بازداشت کشته شده است. پس از آن بود که اين بازداشتی تصميم گرفت با وجود خطر مشاهداتش را بيان کند.
حسيبا حاج صحراوی گفت: ,مقامات بايد نشان دهند که دست از تعدی های انجام شده در تابستان گذشته برداشته اند. آنها اکنون بايد تضمين کنند که روش های برقراری نظم در اعتراض ها کاملا با موازين بين المللی اجرای قانون سازگار است و بسيج و ديگر نيروهای خشن را از خيابان ها بيرون ببرند.,
,تمام کسانی که دستگيريا بازداشت می شوند بايد از شکنجه يا ديگر اذيت و آزارها محفوظ بمانند، زندانيان عقيدتی بايد آزاد شوند و تمام کسانی که در محاکمه های ناعادلانه ـ شامل ,محاکمه های فرمايشی, که مضحکه ئی از عدالت بود ـ محکوم شده اند، يا بايد پرونده شان مورد بازنگری قرار گيرد يا آزاد شوند. تمام احکام اعدام بايد کاهش يابد و تمام کسانی که هنوز محاکمه نشده اند بايد از محاکمه های عادلانه برخوردار شوند.
سرکوب اعتراض ها ادامه داشته است. در طی سه هفته پيش از 16 آذر، روز ملی دانشجو در ايران، ده ها تن از فعالان بازداشت و عده¬ئی ديگر از تحصيل محروم شدند و در آن روز شرکت کنندگان در تظاهرات با باتوم و گاز اشک آور مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفتند و بيش از 200 نفر دستگير شدند.
تحقيقات بين المللی
سطح تحقيقات دولتی که تاکنون انجام شده، بيشتر به نظر می رسد به قصد پنهان کردن حقيقت باشد تا آشکار کردن آن.
مقامات ايرانی دو هيأت را برای تحقيقات در باره بحران پس از انتخابات از جمله رفتار با بازداشتيان تعيين کرده اند: يک کميسيون مجلس و يک هيأت سه نفره قضايی.
جزئيات کامل ماموريت و اختيارات اين دو هيأت اعلام نشده و يافته های هيأت مجلس نيز منتشرنشده است.
مانفرد نواک، گزارشگر ويژه سازمان ملل برای شکنجه وفيليپ آلستون، گزارشگر ويژه سازمان ملل برای اعدام های فراقضايي، فوری و خودسرانه درخواست سفر به ايران کرده اند و هنوز در انتظار جواب مقامات به سر می برند.
حسيبا حاج صحراوی گفت:,اين وظيفه مقامات است که به موارد گسترده نقض حقوق بشر درطی ناآرامی ها به روشی آشکار، شفاف و پاسخگويانه رسيدگی کنند.,
رقم رسمی کشته شده گان در خشونت های پس از انتخابات 36 نفر اعلام شده است. مخالفان رقم مربوطه را بيش از 70 نفر اعلام کرده اند.
پس از انتخابات، حداقل 4000 نفر در سراسر ايران دستگير شدند. در هنگام نگارش اين گزارش، حداقل 200 نفر در زندان باقی مانده اند و برخی از آنها پس از فروکش کردن ناآرامی اوليه دستگير شده اند.
پايان/
يادداشت برای سردبيران

با وجود درخواست های متعدد، از زمان کوتاهی پس از انقلاب سال 1357 تا کنون، مقامات ايرانی مانع ديدار عفو بين الملل از ايران برای تحقيق در باره نقض حقوق بشر در طی 30 سال گذشته شده اند. در حداقل پنج سال گذشته، سفارت ايران در لندن نيز بارها از ديدار يا نامه نگاری با عفو بين الملل سر باز زده است.
برای درخواست مصاحبه با يکی از اعضای گروه تهيه اين گزارش در عفو بين الملل لطفا با شماره تلفن 442074135566+ يا نشانی پست الکترونيکی press@amnesty.org تماس بگيريد.
سند عمومی
****************************************
برای اطلاعات بيشتر با دفتر مطبوعاتی عفو بين الملل در لندن، انگلستان تماس بگيريد: شماره تلفن 442074135566+ يا نشانی پست الکترونيکی press@amnesty.org

گزارش های موردی

مورد 1
ترانه موسوي، 28 ساله، در روز 7 تير به همراه بيش از 2000 نفر تظاهرکننده ديگر برای بزرگداشت کشته شده گان ناآرامی ها به مسجد قبا در شمال مرکزی تهران رفت.
در آن روز عفو بين الملل گزارش های مختلفی دريافت کرد حاکی از اين که نيروهای امنيتی خيابان های اطراف مسجد را بستند و ده ها نفر را دستگير و پس از بازجويی در محل آزاد کردند. در حدود 40 نفر گويا به بازداشتگاهی در خيابان پاسداران در نزديکی منتقل و در اتاق بزرگی بازداشت شدند. برخی از آنها مورد بازجويی قرار گرفتند.
گفته می شود که ترانه موسوي، مثل بسياری ديگر، پس از بازجويی آشفته و پريشان بود، گرچه معلوم نيست به او چه گفته شده است. سپس برخی از بازداشتيان را از آنجا احتمالا به زندان اوين و برخی ديگر را به يک کلانتری منتقل کردند. گويا ترانه موسوی در آنجا باقی ماند.
از اطلاعات گردآوری شده به وسيله عفو بين الملل چنين برمی آيد که او در حدود پنج ساعت پس از دستگيری ناپديد شده است. چند روز بعد، پدر و مادر او از طريق يک تلفن کننده ناشناس مطلع شدند که به او تجاوز شده و او پس از سعی به خودکشی به بيمارستان امام خمينی در کرج منتقل شده است.
پدر و مادر او در بيمارستان متوجه شدند که نام او در بيمارستان ثبت نشده است. به آنها گفته شد که يک پرستار شخصی با مشخصات ترانه موسوی را ديده است، اما او را در حال بيهوشی از آنجا برده اند.
بنا به گزارش های تاييد نشده، ترانه موسوی در روزهای بعد در زندان اوين مورد اذيت و آزار قرار گرفته، اما معلوم نيست که چه زمانی اين اتفاق افتاده است.
بنا به گزارش، يک مقام ناشناس هجده روز پس از دستگيری او به پدر و مادرش اطلاع داده که يک جنازه سوخته که مشخصاتش با مشخصات ترانه موسوی تشابه دارد در بيابان های بين کرج و قزوين پيدا شده است.
خانواده او که تحت تهديد قرار گرفته بودند تا در باره سرنوشت دخترشان علنا حرفی نزنند برای تحويل گرفتن جنازه به قزوين رفتند. در آن زمان، پدر و مادر او به شدت مضطرب بودند و هيچ حرفی نمی زدند، حتا نمی گفتند که او را در کجا دفن خواهند کرد.
در روز 26 تير، وبلاگ نگارها به مورد ترانه موسوی پرداختند و آن را با کميته پيگيری تعدی های پس از انتخابات تحت هدايت مهدی کروبی و مير حسين موسوی مطرح کردند. گمان می رود که مقامات زمانی که به زور اين کميته را در ماه سپتامبر تعطيل کردند، اسناد مربوط به ترانه موسوی را نيز ضبط کردند.

مورد 2
ابراهيم مهتري، 26 ساله، دانشجوی کامپيوتر است که قبلا از ادامه تحصيل محروم شده بود. او در ماه نوامبر از رنج و عذاب خود برای عفو بين الملل گفت.
مهتری در تاريخ 29 مرداد در جلوی دفتر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی دستگير شد. اسلحه¬ئی را به سوی او نشانه رفتند و او پس از شوک الکتريکی از حال رفت.
او می گويد او را به محلی در شرق تهران بردند که به يک اردوگاه نظامی می ماند. او را در سلولی به اندازه های تقريبی 3/1 در 2 متر تنها گذاشتند که در تابستان گرم تمام مدت چراغی در آن روشن بود. از نوشته های روی ديوار آشکار بود که عده زيادی به تازگی دستگير شده بودند.
او را منظما با چشمان بسته برای بازجويی می بردند. در آنجا او را به ,همکاری با شبکه های فيس بوک, و وبگاه های متعلق به مخالفان، اعتراض به نتيجه انتخابات و همکاری با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی متهم کردند.
بازجويان مرتب در حال فيلم برداری از او می خواستند که ,اعترافات, خود را بنويسد و گاهی نيز دوربين را خاموش می کردند و به شکنجه او مشغول می شدند.
او می گويد: ,آنها بارها به صورتم می زندند؛ زير چشمانم، روی گردنم و سرم را با سيگار سوزاندند. مرا از سر تا پا از جمله بازوان و پاها مورد ضرب و شتم قرار دادند. مرا تهديد به اعدام و تحقيرم کردند...,
او شرح داد که چطور در اثر يک ضربه مشت به دهانش يکی از دندان هايش شکسته و شکنجه گران يک شيئی باريک را در سوراخ های بينی و مقعد او فرو کرده اند. سرانجام او ,اعترافاتی, را که آنها می گفتند امضا کرد. تنها در روز آخر بازداشت، در حالی که به زحمت به هوش بود، به او اجازه دادند با پزشک ديدار کند.
ابراهيم مهتری پنج روز پس از بازداشت آزاد شد. او را با اتومبيل به خيابانی بردند و در حال خونريزی و نيمه بيهوش بيرون انداختند. معاينه در پزشکی قانونی که در حالی انجام شد که روشن نبود او کيست، ادعای او در مورد شکنجه را تاييد و مستدل کرد. در اين معاينه معلوم شد که در جاهای مختلف بدن او، از جمله در اطراف مقعدش، کبودی و سياه شدگي، سائيدگی و سوختگی وجود دارد.
اما به محض اين که مشخص شد که جراحت های او در اثر شکنجه به وسيله ماموران دولتی به وجود آمده و نه در پی آدم ربايی به وسيله جنايتکاران، تمام اسناد و مدارک ناپديد شد، به استثنای کپی گزارش پزشکی که ابراهيم مهتری توانسته بود کپی کند و پيوست اين گزارش است.
مقامات از تحقيق در باره ادعاهای ابراهيم مهتری سر باز زده اند و به او و خانواده اش گفته اند که در صورتی که درباره شکنجه هايش چيزی بگويند عواقب شديدی در انتظارشان خواهد بود.
مورد 3
عفو بين الملل از طريق فعالان حقوق بشر در ايران، گروهی که در باره نقض حقوق بشر در ايران گزارش می دهد، از يک مورد ديگر شکنجه مطلع شده است.
يک بازداشتی ناشناس در باره تعدی به او در بازداشتگاه کهريزک سخن می گويد. او را 58 روز در کانتينری در آنجا نگه داشته اند و تنها در روز چهل و سوم به او گفته اند در کجاست و اجازه داده اند با خانواده اش تماس بگيرد.
,به ما دستبند و چشم بند زدند و با کاميون به محلی ناشناس بردند... ما را به زيرزمين بردند... وقتی که چشم بندم را برداشتند، فهميدم که در داخل يک کانتينر هستم. يک چراغ 100 وات و يک مجرای هوا برای ورود هوا در آنجا بود. در داخل کانتينر 75 نفر بوديم.
,در يکی از جلسات بازجويي، فيلمی از پسرم در خيابان های تهران نشانم دادند. بازجويم گفت که پسرم را بازداشت کرده اند و اگر من اعتراف نکنم به او تجاوز خواهند کرد. پس از تماشای فيلم اختيارم را از دست دادم و شروع کردم به فرياد کشيدن. به آنها التماس کردم به پسرم کاری نداشته باشند. به قدری مرا با باتوم زدند که از هوش رفتم و مرا به کانتينر برگرداندند.,
پايان
منبع خبر : عفو بین المل

ايران پس از انتخابات شاهد شديدترين خشونت در 20 سال گذشته بود


زبان اصلی: انگليسی
عفو بين الملل: ايران پس از انتخابات شاهد شديدترين خشونت در 20 سال گذشته بود
عفو بين الملل امروز در گزارش تازه ئی پس از انتخابات رياست جمهوری در خرداد گذشته گفت: نقض حقوق بشر در ايران در حال حاضردر بدترين وضعيت در 20 سال گذشته است.
حسيبا حاج صحراوي، معاون برنامه خاورميانه و آفريقای شمالی گفت: ,رهبری ايران بايد تضمين کند که اتهامات فراوان شکنجه، شامل تجاوز، قتل های غيرقانونی و ديگر تعدی ها به طور کامل و مستقلا مورد تحقيق قرار گيرد.,
,اعضای نيروهای شبه نظامی و مسئولانی که مرتکب تعدی ها شده اند بايد سريعا پاسخ گوی اعمالشان باشند و به هيچ وجه نبايد کسی اعدام شود.,
عفو بين الملل از مقام رهبری ايران آيت الله خامنه ای می خواهد به دو کارشناس اصلی حقوق بشری سازمان ملل برای کمک به انجام تحقيقات اجازه بازديد از ايران بدهد.
حسيبا حاج صحراوی گفت: ,مقام رهبری بايد به دولت دستور دهد گزارشگران سازمان ملل برای شکنجه و اعدام های فوری و خودسرانه را برای کمک به تضمين دقت و استقلال تحقيقات به ايران دعوت کند.,
,تحقيقات مقامات ايرانی تا به امروز ظاهرا بيشتر به قصد سرپوش گذاشتن بر تعدی ها بوده است تا کشف حقيقت.,
گزارش تازه نمونه هايی از تعدی های مقامات ايران را شرح می دهد که پيش از انتخابات خرداد، در طی آن و پس از آن با اعزام نيروی شبه نظامی بسيج و سپاه پاسداران به سرکوب اعتراض های توده ئی در مخالفت با نتايج انتخابات پرداختند.
گزارش شامل شهادت هايی از افرادی است که در طی اعتراض ها بازداشت شده اند و بعضی از آنها پس از آن ناگزير از فرار از کشور گشته اند.
يکی از بازداشتيان پيشين می گويد او را در تمام مدت 58 روز در بازداشتگاه بدنام کهريزک در يک کانتينر حبس کرده بودن و تنها پس از 43 روز اجازه تماس با خانواده اش را به او دادند.
در طی بازجويی به او گفته شد که پسرش نيز بازداشت شده و در صورتی که خود او ,اقرار, نکند به پسرش تجاوز خواهد شد. سپس او را به قدری با باتوم کتک زدند تا از هوش رفت. به گفته او بيش از 70 بازداشتی ديگر در کانتينر در کنار او بوده اند.
يک بازداشتی پيشين ديگر، به نام علی خردنژاد، می گويد او امير جوادی فر، يک دانشجو، را با لباس های پاره و پيشانی خونين ديده است و بعدا مطلع شده که او در اثر شکنجه و اذيت و آزارهای ديگر در طی بازداشت کشته شده است. پس از آن بود که اين بازداشتی تصميم گرفت با وجود خطر مشاهداتش را بيان کند.
حسيبا حاج صحراوی گفت: ,مقامات بايد نشان دهند که دست از تعدی های انجام شده در تابستان گذشته برداشته اند. آنها اکنون بايد تضمين کنند که روش های برقراری نظم در اعتراض ها کاملا با موازين بين المللی اجرای قانون سازگار است و بسيج و ديگر نيروهای خشن را از خيابان ها بيرون ببرند.,
,تمام کسانی که دستگيريا بازداشت می شوند بايد از شکنجه يا ديگر اذيت و آزارها محفوظ بمانند، زندانيان عقيدتی بايد آزاد شوند و تمام کسانی که در محاکمه های ناعادلانه ـ شامل ,محاکمه های فرمايشی, که مضحکه ئی از عدالت بود ـ محکوم شده اند، يا بايد پرونده شان مورد بازنگری قرار گيرد يا آزاد شوند. تمام احکام اعدام بايد کاهش يابد و تمام کسانی که هنوز محاکمه نشده اند بايد از محاکمه های عادلانه برخوردار شوند.
سرکوب اعتراض ها ادامه داشته است. در طی سه هفته پيش از 16 آذر، روز ملی دانشجو در ايران، ده ها تن از فعالان بازداشت و عده¬ئی ديگر از تحصيل محروم شدند و در آن روز شرکت کنندگان در تظاهرات با باتوم و گاز اشک آور مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفتند و بيش از 200 نفر دستگير شدند.
تحقيقات بين المللی
سطح تحقيقات دولتی که تاکنون انجام شده، بيشتر به نظر می رسد به قصد پنهان کردن حقيقت باشد تا آشکار کردن آن.
مقامات ايرانی دو هيأت را برای تحقيقات در باره بحران پس از انتخابات از جمله رفتار با بازداشتيان تعيين کرده اند: يک کميسيون مجلس و يک هيأت سه نفره قضايی.
جزئيات کامل ماموريت و اختيارات اين دو هيأت اعلام نشده و يافته های هيأت مجلس نيز منتشرنشده است.
مانفرد نواک، گزارشگر ويژه سازمان ملل برای شکنجه وفيليپ آلستون، گزارشگر ويژه سازمان ملل برای اعدام های فراقضايي، فوری و خودسرانه درخواست سفر به ايران کرده اند و هنوز در انتظار جواب مقامات به سر می برند.
حسيبا حاج صحراوی گفت:,اين وظيفه مقامات است که به موارد گسترده نقض حقوق بشر درطی ناآرامی ها به روشی آشکار، شفاف و پاسخگويانه رسيدگی کنند.,
رقم رسمی کشته شده گان در خشونت های پس از انتخابات 36 نفر اعلام شده است. مخالفان رقم مربوطه را بيش از 70 نفر اعلام کرده اند.
پس از انتخابات، حداقل 4000 نفر در سراسر ايران دستگير شدند. در هنگام نگارش اين گزارش، حداقل 200 نفر در زندان باقی مانده اند و برخی از آنها پس از فروکش کردن ناآرامی اوليه دستگير شده اند.
پايان/
يادداشت برای سردبيران

با وجود درخواست های متعدد، از زمان کوتاهی پس از انقلاب سال 1357 تا کنون، مقامات ايرانی مانع ديدار عفو بين الملل از ايران برای تحقيق در باره نقض حقوق بشر در طی 30 سال گذشته شده اند. در حداقل پنج سال گذشته، سفارت ايران در لندن نيز بارها از ديدار يا نامه نگاری با عفو بين الملل سر باز زده است.
برای درخواست مصاحبه با يکی از اعضای گروه تهيه اين گزارش در عفو بين الملل لطفا با شماره تلفن 442074135566+ يا نشانی پست الکترونيکی press@amnesty.org تماس بگيريد.
سند عمومی
****************************************
برای اطلاعات بيشتر با دفتر مطبوعاتی عفو بين الملل در لندن، انگلستان تماس بگيريد: شماره تلفن 442074135566+ يا نشانی پست الکترونيکی press@amnesty.org

گزارش های موردی

مورد 1
ترانه موسوي، 28 ساله، در روز 7 تير به همراه بيش از 2000 نفر تظاهرکننده ديگر برای بزرگداشت کشته شده گان ناآرامی ها به مسجد قبا در شمال مرکزی تهران رفت.
در آن روز عفو بين الملل گزارش های مختلفی دريافت کرد حاکی از اين که نيروهای امنيتی خيابان های اطراف مسجد را بستند و ده ها نفر را دستگير و پس از بازجويی در محل آزاد کردند. در حدود 40 نفر گويا به بازداشتگاهی در خيابان پاسداران در نزديکی منتقل و در اتاق بزرگی بازداشت شدند. برخی از آنها مورد بازجويی قرار گرفتند.
گفته می شود که ترانه موسوي، مثل بسياری ديگر، پس از بازجويی آشفته و پريشان بود، گرچه معلوم نيست به او چه گفته شده است. سپس برخی از بازداشتيان را از آنجا احتمالا به زندان اوين و برخی ديگر را به يک کلانتری منتقل کردند. گويا ترانه موسوی در آنجا باقی ماند.
از اطلاعات گردآوری شده به وسيله عفو بين الملل چنين برمی آيد که او در حدود پنج ساعت پس از دستگيری ناپديد شده است. چند روز بعد، پدر و مادر او از طريق يک تلفن کننده ناشناس مطلع شدند که به او تجاوز شده و او پس از سعی به خودکشی به بيمارستان امام خمينی در کرج منتقل شده است.
پدر و مادر او در بيمارستان متوجه شدند که نام او در بيمارستان ثبت نشده است. به آنها گفته شد که يک پرستار شخصی با مشخصات ترانه موسوی را ديده است، اما او را در حال بيهوشی از آنجا برده اند.
بنا به گزارش های تاييد نشده، ترانه موسوی در روزهای بعد در زندان اوين مورد اذيت و آزار قرار گرفته، اما معلوم نيست که چه زمانی اين اتفاق افتاده است.
بنا به گزارش، يک مقام ناشناس هجده روز پس از دستگيری او به پدر و مادرش اطلاع داده که يک جنازه سوخته که مشخصاتش با مشخصات ترانه موسوی تشابه دارد در بيابان های بين کرج و قزوين پيدا شده است.
خانواده او که تحت تهديد قرار گرفته بودند تا در باره سرنوشت دخترشان علنا حرفی نزنند برای تحويل گرفتن جنازه به قزوين رفتند. در آن زمان، پدر و مادر او به شدت مضطرب بودند و هيچ حرفی نمی زدند، حتا نمی گفتند که او را در کجا دفن خواهند کرد.
در روز 26 تير، وبلاگ نگارها به مورد ترانه موسوی پرداختند و آن را با کميته پيگيری تعدی های پس از انتخابات تحت هدايت مهدی کروبی و مير حسين موسوی مطرح کردند. گمان می رود که مقامات زمانی که به زور اين کميته را در ماه سپتامبر تعطيل کردند، اسناد مربوط به ترانه موسوی را نيز ضبط کردند.

مورد 2
ابراهيم مهتري، 26 ساله، دانشجوی کامپيوتر است که قبلا از ادامه تحصيل محروم شده بود. او در ماه نوامبر از رنج و عذاب خود برای عفو بين الملل گفت.
مهتری در تاريخ 29 مرداد در جلوی دفتر سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی دستگير شد. اسلحه¬ئی را به سوی او نشانه رفتند و او پس از شوک الکتريکی از حال رفت.
او می گويد او را به محلی در شرق تهران بردند که به يک اردوگاه نظامی می ماند. او را در سلولی به اندازه های تقريبی 3/1 در 2 متر تنها گذاشتند که در تابستان گرم تمام مدت چراغی در آن روشن بود. از نوشته های روی ديوار آشکار بود که عده زيادی به تازگی دستگير شده بودند.
او را منظما با چشمان بسته برای بازجويی می بردند. در آنجا او را به ,همکاری با شبکه های فيس بوک, و وبگاه های متعلق به مخالفان، اعتراض به نتيجه انتخابات و همکاری با سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی متهم کردند.
بازجويان مرتب در حال فيلم برداری از او می خواستند که ,اعترافات, خود را بنويسد و گاهی نيز دوربين را خاموش می کردند و به شکنجه او مشغول می شدند.
او می گويد: ,آنها بارها به صورتم می زندند؛ زير چشمانم، روی گردنم و سرم را با سيگار سوزاندند. مرا از سر تا پا از جمله بازوان و پاها مورد ضرب و شتم قرار دادند. مرا تهديد به اعدام و تحقيرم کردند...,
او شرح داد که چطور در اثر يک ضربه مشت به دهانش يکی از دندان هايش شکسته و شکنجه گران يک شيئی باريک را در سوراخ های بينی و مقعد او فرو کرده اند. سرانجام او ,اعترافاتی, را که آنها می گفتند امضا کرد. تنها در روز آخر بازداشت، در حالی که به زحمت به هوش بود، به او اجازه دادند با پزشک ديدار کند.
ابراهيم مهتری پنج روز پس از بازداشت آزاد شد. او را با اتومبيل به خيابانی بردند و در حال خونريزی و نيمه بيهوش بيرون انداختند. معاينه در پزشکی قانونی که در حالی انجام شد که روشن نبود او کيست، ادعای او در مورد شکنجه را تاييد و مستدل کرد. در اين معاينه معلوم شد که در جاهای مختلف بدن او، از جمله در اطراف مقعدش، کبودی و سياه شدگي، سائيدگی و سوختگی وجود دارد.
اما به محض اين که مشخص شد که جراحت های او در اثر شکنجه به وسيله ماموران دولتی به وجود آمده و نه در پی آدم ربايی به وسيله جنايتکاران، تمام اسناد و مدارک ناپديد شد، به استثنای کپی گزارش پزشکی که ابراهيم مهتری توانسته بود کپی کند و پيوست اين گزارش است.
مقامات از تحقيق در باره ادعاهای ابراهيم مهتری سر باز زده اند و به او و خانواده اش گفته اند که در صورتی که درباره شکنجه هايش چيزی بگويند عواقب شديدی در انتظارشان خواهد بود.
مورد 3
عفو بين الملل از طريق فعالان حقوق بشر در ايران، گروهی که در باره نقض حقوق بشر در ايران گزارش می دهد، از يک مورد ديگر شکنجه مطلع شده است.
يک بازداشتی ناشناس در باره تعدی به او در بازداشتگاه کهريزک سخن می گويد. او را 58 روز در کانتينری در آنجا نگه داشته اند و تنها در روز چهل و سوم به او گفته اند در کجاست و اجازه داده اند با خانواده اش تماس بگيرد.
,به ما دستبند و چشم بند زدند و با کاميون به محلی ناشناس بردند... ما را به زيرزمين بردند... وقتی که چشم بندم را برداشتند، فهميدم که در داخل يک کانتينر هستم. يک چراغ 100 وات و يک مجرای هوا برای ورود هوا در آنجا بود. در داخل کانتينر 75 نفر بوديم.
,در يکی از جلسات بازجويي، فيلمی از پسرم در خيابان های تهران نشانم دادند. بازجويم گفت که پسرم را بازداشت کرده اند و اگر من اعتراف نکنم به او تجاوز خواهند کرد. پس از تماشای فيلم اختيارم را از دست دادم و شروع کردم به فرياد کشيدن. به آنها التماس کردم به پسرم کاری نداشته باشند. به قدری مرا با باتوم زدند که از هوش رفتم و مرا به کانتينر برگرداندند.,
پايان
منبع خبر : عفو بین المل

در سالروز جهاني حقوق بشر وضعيت حقوق بشر در ايران بحراني است


مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران با تبريک روز جهاني حقوقبشر و آرزوي تحقق مفاد اعلاميهي جهانشمول حقوقبشر در تک تک زمينههاي در ايران اعلام ميکند که 61 سال پس از تصويب اين اعلاميه وضعيت حقوقبشر در ايران در بدترين شرايط ممکن در طي دو دهه اخير است و قاطبه نهادهاي دولتي و امنيتي و قضايي ايران در راستاي نقض مفاد مندرج در اين اعلاميه حرکت ميکنند. عملکرد دستگاه قضايي ايران و نهادهاي امنيتي به گونهاي است که دورنماي روشني را براي بهتر شدن و بهبود وضعيت مذکور به تصوير نميکشد.

پس از 61 سال از تصويب اين اعلاميه در حالي سال روز جهاني حقوقبشر را گرامي ميداريم که صدها نفر در زندانهاي ايران با احکام سنگين اعدام و سالها زندان به جرم انديشيدن روبه رو هستند و هزاران نفر با توديع قرارهاي سنگين وثيقه و گرفتن حبسهاي تعليقي در معرض خطر زندان و سرکوب قرار دارند.

در حالي در روز جهاني حقوقبشر هستيم که بيش از 100 فعال دانشجويي در زندانهاي ايران هستند و تجمعات دانشجويي و مردمي از سوي ماموران دولتي به خشنترين وضع سرکوب ميشود. مردم ايران حتا بر اساس اصل 27 قانون اساسي و مفاد اين اعلاميه که دولت جمهوري اسلامي متعهد به اجراي آن شده است، اجازهي برگزاري هيچ تجمع اعتراضي را ندارند و اين امکان تنها براي هواداران دولت جمهوري اسلامي ميسر است.

شصت و يک سال بعد از تصويب اين اعلاميه زنان در کشور ايران از کمترين حقوق انساني و به حق خود محروم هستند و صدها تن از فعالين حقوق زنان در معرض تهديدها و با خطر رفتن به زندان مواجه هستند.

اقليتهاي مذهبي امکان اجرا و برگزاري مراسم مذهبي خود را ندارند و بيش از 50 تن از آنها همچون بهاييان، اهل سنت، دروايش، مسيحيان و ديگر اقليتهاي مذهبي زنداني شده و اماکن عبادي آنان تخريب ميشود.

اقليتهاي ملي ايران نيز با شديدترين سرکوبها و سنگينترين محکوميتها مواجه ميشوند. آنان همچنان به زبان مادري خود نميتوانند تحصيل کنند و مناطق زندهگي آنان از نظر اقتصادي در بدترين وضع ممکن اداره ميشود. بيش از 200 نفر از فعالان مرتبط با حقوق اقليت هاي ملي در زندان هستند و دست کم در 18 مورد حکم خشونتآميز اعدام را در مقابل خود ميبينند.

کارگران ايران همچون ساير اقشار جامعه کماکان از حقوق اوليه خود محروم هستند و به فعاليت اصناف با نگاه امنيتي از سوي حکومت ايران نگريسته ميشود.

مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران معتقد است که تمامي موارد مندرج در اعلاميهي جهاني حقوقبشر در ايران امروز نقض ميشود و از طرف حاکميت ايران هيچ تلاشي براي رفع اين وضعيت بحراني صورت نميگيرد. آزادي فردي و اجتماعي هدف اصلي اين اعلاميه است که در سالروز آن در ايران يافت نميشود و مردم ايران از نبود آن رنجهاي زيادي را تحمل ميکنند و حتا از حق برخورداري حکومتي که با راي و انتخاب آنان بر قدرت بنشيند، محروم هستند.

سرکوب خشن و غيرانساني اعتراض مردم ايران در شش ماه گذشته که به مثابهي يک خشونت عريان و نقض آشکار حقوق انساني مردم ايران بود، چهرهي زشت و غيرقابل باور براي همهي کساني است که در ايران و جهان در مسير تحقق اين آرمانهاي اصيل انساني گام برميدارند.

مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران با محکوم کردن نقض گسترده حقوق بشر در ايران توسط نهادهاي نظامي و امنيتي و دستگاه قضايي از دولت ايران ميخواهد که هر چه سريعتر به تمام موارد نقض حقوقبشر در ايران پايان داده و به موارد مندرج در اعلاميه جهان حقوقبشر احترام بگذارد. اين مجموعه هزينه مند کردن نقض حقوق بشر را راهکار فقدان ضمانت اجرايي در موضوع حقوق بشر يافته است و براي تحقق اين ضمانت و مجاب کردن دولت ايران در پايان دادن به نقض حقوق بشر خواهد کوشيد.
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران

در سالروز جهاني حقوق بشر وضعيت حقوق بشر در ايران بحراني است


مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران با تبريک روز جهاني حقوقبشر و آرزوي تحقق مفاد اعلاميهي جهانشمول حقوقبشر در تک تک زمينههاي در ايران اعلام ميکند که 61 سال پس از تصويب اين اعلاميه وضعيت حقوقبشر در ايران در بدترين شرايط ممکن در طي دو دهه اخير است و قاطبه نهادهاي دولتي و امنيتي و قضايي ايران در راستاي نقض مفاد مندرج در اين اعلاميه حرکت ميکنند. عملکرد دستگاه قضايي ايران و نهادهاي امنيتي به گونهاي است که دورنماي روشني را براي بهتر شدن و بهبود وضعيت مذکور به تصوير نميکشد.

پس از 61 سال از تصويب اين اعلاميه در حالي سال روز جهاني حقوقبشر را گرامي ميداريم که صدها نفر در زندانهاي ايران با احکام سنگين اعدام و سالها زندان به جرم انديشيدن روبه رو هستند و هزاران نفر با توديع قرارهاي سنگين وثيقه و گرفتن حبسهاي تعليقي در معرض خطر زندان و سرکوب قرار دارند.

در حالي در روز جهاني حقوقبشر هستيم که بيش از 100 فعال دانشجويي در زندانهاي ايران هستند و تجمعات دانشجويي و مردمي از سوي ماموران دولتي به خشنترين وضع سرکوب ميشود. مردم ايران حتا بر اساس اصل 27 قانون اساسي و مفاد اين اعلاميه که دولت جمهوري اسلامي متعهد به اجراي آن شده است، اجازهي برگزاري هيچ تجمع اعتراضي را ندارند و اين امکان تنها براي هواداران دولت جمهوري اسلامي ميسر است.

شصت و يک سال بعد از تصويب اين اعلاميه زنان در کشور ايران از کمترين حقوق انساني و به حق خود محروم هستند و صدها تن از فعالين حقوق زنان در معرض تهديدها و با خطر رفتن به زندان مواجه هستند.

اقليتهاي مذهبي امکان اجرا و برگزاري مراسم مذهبي خود را ندارند و بيش از 50 تن از آنها همچون بهاييان، اهل سنت، دروايش، مسيحيان و ديگر اقليتهاي مذهبي زنداني شده و اماکن عبادي آنان تخريب ميشود.

اقليتهاي ملي ايران نيز با شديدترين سرکوبها و سنگينترين محکوميتها مواجه ميشوند. آنان همچنان به زبان مادري خود نميتوانند تحصيل کنند و مناطق زندهگي آنان از نظر اقتصادي در بدترين وضع ممکن اداره ميشود. بيش از 200 نفر از فعالان مرتبط با حقوق اقليت هاي ملي در زندان هستند و دست کم در 18 مورد حکم خشونتآميز اعدام را در مقابل خود ميبينند.

کارگران ايران همچون ساير اقشار جامعه کماکان از حقوق اوليه خود محروم هستند و به فعاليت اصناف با نگاه امنيتي از سوي حکومت ايران نگريسته ميشود.

مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران معتقد است که تمامي موارد مندرج در اعلاميهي جهاني حقوقبشر در ايران امروز نقض ميشود و از طرف حاکميت ايران هيچ تلاشي براي رفع اين وضعيت بحراني صورت نميگيرد. آزادي فردي و اجتماعي هدف اصلي اين اعلاميه است که در سالروز آن در ايران يافت نميشود و مردم ايران از نبود آن رنجهاي زيادي را تحمل ميکنند و حتا از حق برخورداري حکومتي که با راي و انتخاب آنان بر قدرت بنشيند، محروم هستند.

سرکوب خشن و غيرانساني اعتراض مردم ايران در شش ماه گذشته که به مثابهي يک خشونت عريان و نقض آشکار حقوق انساني مردم ايران بود، چهرهي زشت و غيرقابل باور براي همهي کساني است که در ايران و جهان در مسير تحقق اين آرمانهاي اصيل انساني گام برميدارند.

مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران با محکوم کردن نقض گسترده حقوق بشر در ايران توسط نهادهاي نظامي و امنيتي و دستگاه قضايي از دولت ايران ميخواهد که هر چه سريعتر به تمام موارد نقض حقوقبشر در ايران پايان داده و به موارد مندرج در اعلاميه جهان حقوقبشر احترام بگذارد. اين مجموعه هزينه مند کردن نقض حقوق بشر را راهکار فقدان ضمانت اجرايي در موضوع حقوق بشر يافته است و براي تحقق اين ضمانت و مجاب کردن دولت ايران در پايان دادن به نقض حقوق بشر خواهد کوشيد.
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران

در سالروز جهاني حقوق بشر وضعيت حقوق بشر در ايران بحراني است


مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران با تبريک روز جهاني حقوقبشر و آرزوي تحقق مفاد اعلاميهي جهانشمول حقوقبشر در تک تک زمينههاي در ايران اعلام ميکند که 61 سال پس از تصويب اين اعلاميه وضعيت حقوقبشر در ايران در بدترين شرايط ممکن در طي دو دهه اخير است و قاطبه نهادهاي دولتي و امنيتي و قضايي ايران در راستاي نقض مفاد مندرج در اين اعلاميه حرکت ميکنند. عملکرد دستگاه قضايي ايران و نهادهاي امنيتي به گونهاي است که دورنماي روشني را براي بهتر شدن و بهبود وضعيت مذکور به تصوير نميکشد.

پس از 61 سال از تصويب اين اعلاميه در حالي سال روز جهاني حقوقبشر را گرامي ميداريم که صدها نفر در زندانهاي ايران با احکام سنگين اعدام و سالها زندان به جرم انديشيدن روبه رو هستند و هزاران نفر با توديع قرارهاي سنگين وثيقه و گرفتن حبسهاي تعليقي در معرض خطر زندان و سرکوب قرار دارند.

در حالي در روز جهاني حقوقبشر هستيم که بيش از 100 فعال دانشجويي در زندانهاي ايران هستند و تجمعات دانشجويي و مردمي از سوي ماموران دولتي به خشنترين وضع سرکوب ميشود. مردم ايران حتا بر اساس اصل 27 قانون اساسي و مفاد اين اعلاميه که دولت جمهوري اسلامي متعهد به اجراي آن شده است، اجازهي برگزاري هيچ تجمع اعتراضي را ندارند و اين امکان تنها براي هواداران دولت جمهوري اسلامي ميسر است.

شصت و يک سال بعد از تصويب اين اعلاميه زنان در کشور ايران از کمترين حقوق انساني و به حق خود محروم هستند و صدها تن از فعالين حقوق زنان در معرض تهديدها و با خطر رفتن به زندان مواجه هستند.

اقليتهاي مذهبي امکان اجرا و برگزاري مراسم مذهبي خود را ندارند و بيش از 50 تن از آنها همچون بهاييان، اهل سنت، دروايش، مسيحيان و ديگر اقليتهاي مذهبي زنداني شده و اماکن عبادي آنان تخريب ميشود.

اقليتهاي ملي ايران نيز با شديدترين سرکوبها و سنگينترين محکوميتها مواجه ميشوند. آنان همچنان به زبان مادري خود نميتوانند تحصيل کنند و مناطق زندهگي آنان از نظر اقتصادي در بدترين وضع ممکن اداره ميشود. بيش از 200 نفر از فعالان مرتبط با حقوق اقليت هاي ملي در زندان هستند و دست کم در 18 مورد حکم خشونتآميز اعدام را در مقابل خود ميبينند.

کارگران ايران همچون ساير اقشار جامعه کماکان از حقوق اوليه خود محروم هستند و به فعاليت اصناف با نگاه امنيتي از سوي حکومت ايران نگريسته ميشود.

مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران معتقد است که تمامي موارد مندرج در اعلاميهي جهاني حقوقبشر در ايران امروز نقض ميشود و از طرف حاکميت ايران هيچ تلاشي براي رفع اين وضعيت بحراني صورت نميگيرد. آزادي فردي و اجتماعي هدف اصلي اين اعلاميه است که در سالروز آن در ايران يافت نميشود و مردم ايران از نبود آن رنجهاي زيادي را تحمل ميکنند و حتا از حق برخورداري حکومتي که با راي و انتخاب آنان بر قدرت بنشيند، محروم هستند.

سرکوب خشن و غيرانساني اعتراض مردم ايران در شش ماه گذشته که به مثابهي يک خشونت عريان و نقض آشکار حقوق انساني مردم ايران بود، چهرهي زشت و غيرقابل باور براي همهي کساني است که در ايران و جهان در مسير تحقق اين آرمانهاي اصيل انساني گام برميدارند.

مجموعه فعالان حقوقبشر در ايران با محکوم کردن نقض گسترده حقوق بشر در ايران توسط نهادهاي نظامي و امنيتي و دستگاه قضايي از دولت ايران ميخواهد که هر چه سريعتر به تمام موارد نقض حقوقبشر در ايران پايان داده و به موارد مندرج در اعلاميه جهان حقوقبشر احترام بگذارد. اين مجموعه هزينه مند کردن نقض حقوق بشر را راهکار فقدان ضمانت اجرايي در موضوع حقوق بشر يافته است و براي تحقق اين ضمانت و مجاب کردن دولت ايران در پايان دادن به نقض حقوق بشر خواهد کوشيد.
دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران

افشاگری یکی دیگر از قربانیان تجاوز ،مهرنوش جعفر قلی زاده در زندان های جمهوری اسلامی


مهر نوش جعفر قلی زاده- افشاگری یکی دیگر از قربانیان تجاوز در زندان های جمهوری اسلامی-پیام دانشجو


پیام دانشجو:خوانندگان گرامی اگر چه درج این گونه مطالب بسیار دردناک و مشکل است،اما به حکم وجدان روزنامه نگاری می بایست واقعیات تکان دهنده را افشا نماییم.متن زیر نوشته ی شیرزن ایرانی است که مجبور شده است همسر و فرزندان خود را در ایران بگذارد و بگریزد.این بانوی ایرانی که مشخصاتش در نزد ما امانت می باشد،پس از این که او را پس از 24 روز شکنجه و تجاوز در خیابان رها می کنند،روحیه ی این که با همسر و فرزندانش روبرو شود را ندارد و به کمک دوستانش به بیرون از مرز می گریزد.امیدوار هستیم به مرور و با کمک انسان های شریف روحیه اش ترمیم شود و بتواند فرزندان و همسر خود را که به شدت دوست می دارد ،بار دیگر در اغوش بکشد.. او به شدت زخم خورده و گریان است و درد های ناشی از شکنجه و تجاوز موجب گردیده که دنیا در پیش چشمش تیره و تار شود. امید است خود را باز یابد.

ا

درج این دردنامه به این دلیل صورت نمی گیرد که نظام مقدس ان را تایید کرده یا از روی کرم به تعقیب متجاوزین بپردازد. برای این که ان ها خود را ادم های مقدس و منزه می دانند و تازه برای این گونه تجاوز ها نیز توجیه شرعی دارند!؟ همان گونه که وهابی های عربستان برای تجاوز به زنان ایرانی به بهانه ی شیعه بودن،برای خود مانعی ندیده و بار ها و بارها چنین تجاوزی را انجام دادند،پیروان ولایت فقیه نیز مخالفین را به بی دینی و انحراف از راه ولایت متهم کرده و تجاوز به ان ها را مباح می دانند. این یک اخلاق فرقه ای و انحرافی است البته.

انتشار این دردنامه و افشاگری برای این صورت می گیرد که اولا پرده ی ریا از چهره ی کریه متجاوزان خشونت طلب پاره شودو از دیگر سو راهی باشد که این بانوی گرامی ایرانی،دردهای خود را با ما تقسیم کند و از این راه مرهمی برای ان جستجو نماید.مهروش به زودی با رسانه های بین المللی سخن خواهد گفت و خود انچه را لازم است می گوید.


Salam Jenabe aghaye Tabarzadı e azızam
Mokhtasarı az aan roozhara barayetan ferestadam . Hemaseyedıgaretan ra dar16 azar az TV tamasha kardam va ashk rıkhtam va dar del arezoo kardam bashad ke roozı bedoone zareı khashm o havaye aloode be gaze ashk avar betavanım nazarateman ra ba aramesh bayan konım. Zende bad IRANI, zende bad AZADI, zende bad DEMOCRASI, GOSASTEH BAD estebdad!

Dar tarıkhe 30 khordade 88 dar khyabane Azadıe Tehran dar halı ke az dast lebas shakhsıha va basıjıan rejım farar mıkardam, alaraghm talash hameye hamrahanam dar rahpeymaı baraye nejatam , dastgır shodam va ba dasband pelastıkı bar dast va chamband be hamrahe besyarı az dokhtaran dıgar be bazdashtgah montghel shodam. moddat taghrıban toolanı ba hamrahe 16 nafar az dokhtarane dıgar dar yek selloole kochak ke bıshtar shabıhe ghabr bood va havaye kafı baraye tannafos nadasht mandım. be dalıle jerahathaı ke dar hengam dastgırı va moghamemat dar moghabel e lebas shakhsıhaye batoom be dast , bardashte boodam, va sedaye ah o naleye dıgar hamrahanam ba teshnegıe faravan tahıj shode boodam va ba khashm ba pahaye bedoon kafsham be dare ahanıe seloole enferadıe mamlov az jamıat koobıdam ke mamooran asabanı ra bad az zamanı kootah be soragham avard va be moddat 24 rooz baese emale badtarın va fasjıtarın jenayatha dar moredam shod. aam az azare faravan jesmı va vahshtnako dard nake jensı ke taadole roohıam ra baraye modatha barham zade bood. bad az 24 rooz ba chashmane basteh dar yekı az koochehaye khıabane Larestan vaghe dar khıabane Takhte Tavoos az machıne mamoran dar tarıkıe shab be bıroon part shodam va ba doostı az telephon omoomı tamas gereftam va ba manzal enteghal yaftam. Mehrvash ghabl az dastgırı, saheb KAR va ' farzand va Hamsarı mehraban va zendegıe aram bood va HAL HICH KODAM AZ ANHA RA KE NADARAD BALKEH DAR ZENDANI BOZRGTAR DAR BAND AST TA DAR ENTEZAR ejraye HOKMASH AZ JANEBE 'UN' BASHAD:
Ba tashakkor az tavajoh va enayatetan, Mehrvash

افشاگری یکی دیگر از قربانیان تجاوز ،مهرنوش جعفر قلی زاده در زندان های جمهوری اسلامی


مهر نوش جعفر قلی زاده- افشاگری یکی دیگر از قربانیان تجاوز در زندان های جمهوری اسلامی-پیام دانشجو


پیام دانشجو:خوانندگان گرامی اگر چه درج این گونه مطالب بسیار دردناک و مشکل است،اما به حکم وجدان روزنامه نگاری می بایست واقعیات تکان دهنده را افشا نماییم.متن زیر نوشته ی شیرزن ایرانی است که مجبور شده است همسر و فرزندان خود را در ایران بگذارد و بگریزد.این بانوی ایرانی که مشخصاتش در نزد ما امانت می باشد،پس از این که او را پس از 24 روز شکنجه و تجاوز در خیابان رها می کنند،روحیه ی این که با همسر و فرزندانش روبرو شود را ندارد و به کمک دوستانش به بیرون از مرز می گریزد.امیدوار هستیم به مرور و با کمک انسان های شریف روحیه اش ترمیم شود و بتواند فرزندان و همسر خود را که به شدت دوست می دارد ،بار دیگر در اغوش بکشد.. او به شدت زخم خورده و گریان است و درد های ناشی از شکنجه و تجاوز موجب گردیده که دنیا در پیش چشمش تیره و تار شود. امید است خود را باز یابد.

ا

درج این دردنامه به این دلیل صورت نمی گیرد که نظام مقدس ان را تایید کرده یا از روی کرم به تعقیب متجاوزین بپردازد. برای این که ان ها خود را ادم های مقدس و منزه می دانند و تازه برای این گونه تجاوز ها نیز توجیه شرعی دارند!؟ همان گونه که وهابی های عربستان برای تجاوز به زنان ایرانی به بهانه ی شیعه بودن،برای خود مانعی ندیده و بار ها و بارها چنین تجاوزی را انجام دادند،پیروان ولایت فقیه نیز مخالفین را به بی دینی و انحراف از راه ولایت متهم کرده و تجاوز به ان ها را مباح می دانند. این یک اخلاق فرقه ای و انحرافی است البته.

انتشار این دردنامه و افشاگری برای این صورت می گیرد که اولا پرده ی ریا از چهره ی کریه متجاوزان خشونت طلب پاره شودو از دیگر سو راهی باشد که این بانوی گرامی ایرانی،دردهای خود را با ما تقسیم کند و از این راه مرهمی برای ان جستجو نماید.مهروش به زودی با رسانه های بین المللی سخن خواهد گفت و خود انچه را لازم است می گوید.


Salam Jenabe aghaye Tabarzadı e azızam
Mokhtasarı az aan roozhara barayetan ferestadam . Hemaseyedıgaretan ra dar16 azar az TV tamasha kardam va ashk rıkhtam va dar del arezoo kardam bashad ke roozı bedoone zareı khashm o havaye aloode be gaze ashk avar betavanım nazarateman ra ba aramesh bayan konım. Zende bad IRANI, zende bad AZADI, zende bad DEMOCRASI, GOSASTEH BAD estebdad!

Dar tarıkhe 30 khordade 88 dar khyabane Azadıe Tehran dar halı ke az dast lebas shakhsıha va basıjıan rejım farar mıkardam, alaraghm talash hameye hamrahanam dar rahpeymaı baraye nejatam , dastgır shodam va ba dasband pelastıkı bar dast va chamband be hamrahe besyarı az dokhtaran dıgar be bazdashtgah montghel shodam. moddat taghrıban toolanı ba hamrahe 16 nafar az dokhtarane dıgar dar yek selloole kochak ke bıshtar shabıhe ghabr bood va havaye kafı baraye tannafos nadasht mandım. be dalıle jerahathaı ke dar hengam dastgırı va moghamemat dar moghabel e lebas shakhsıhaye batoom be dast , bardashte boodam, va sedaye ah o naleye dıgar hamrahanam ba teshnegıe faravan tahıj shode boodam va ba khashm ba pahaye bedoon kafsham be dare ahanıe seloole enferadıe mamlov az jamıat koobıdam ke mamooran asabanı ra bad az zamanı kootah be soragham avard va be moddat 24 rooz baese emale badtarın va fasjıtarın jenayatha dar moredam shod. aam az azare faravan jesmı va vahshtnako dard nake jensı ke taadole roohıam ra baraye modatha barham zade bood. bad az 24 rooz ba chashmane basteh dar yekı az koochehaye khıabane Larestan vaghe dar khıabane Takhte Tavoos az machıne mamoran dar tarıkıe shab be bıroon part shodam va ba doostı az telephon omoomı tamas gereftam va ba manzal enteghal yaftam. Mehrvash ghabl az dastgırı, saheb KAR va ' farzand va Hamsarı mehraban va zendegıe aram bood va HAL HICH KODAM AZ ANHA RA KE NADARAD BALKEH DAR ZENDANI BOZRGTAR DAR BAND AST TA DAR ENTEZAR ejraye HOKMASH AZ JANEBE 'UN' BASHAD:
Ba tashakkor az tavajoh va enayatetan, Mehrvash

افشاگری یکی دیگر از قربانیان تجاوز ،مهرنوش جعفر قلی زاده در زندان های جمهوری اسلامی


مهر نوش جعفر قلی زاده- افشاگری یکی دیگر از قربانیان تجاوز در زندان های جمهوری اسلامی-پیام دانشجو


پیام دانشجو:خوانندگان گرامی اگر چه درج این گونه مطالب بسیار دردناک و مشکل است،اما به حکم وجدان روزنامه نگاری می بایست واقعیات تکان دهنده را افشا نماییم.متن زیر نوشته ی شیرزن ایرانی است که مجبور شده است همسر و فرزندان خود را در ایران بگذارد و بگریزد.این بانوی ایرانی که مشخصاتش در نزد ما امانت می باشد،پس از این که او را پس از 24 روز شکنجه و تجاوز در خیابان رها می کنند،روحیه ی این که با همسر و فرزندانش روبرو شود را ندارد و به کمک دوستانش به بیرون از مرز می گریزد.امیدوار هستیم به مرور و با کمک انسان های شریف روحیه اش ترمیم شود و بتواند فرزندان و همسر خود را که به شدت دوست می دارد ،بار دیگر در اغوش بکشد.. او به شدت زخم خورده و گریان است و درد های ناشی از شکنجه و تجاوز موجب گردیده که دنیا در پیش چشمش تیره و تار شود. امید است خود را باز یابد.

ا

درج این دردنامه به این دلیل صورت نمی گیرد که نظام مقدس ان را تایید کرده یا از روی کرم به تعقیب متجاوزین بپردازد. برای این که ان ها خود را ادم های مقدس و منزه می دانند و تازه برای این گونه تجاوز ها نیز توجیه شرعی دارند!؟ همان گونه که وهابی های عربستان برای تجاوز به زنان ایرانی به بهانه ی شیعه بودن،برای خود مانعی ندیده و بار ها و بارها چنین تجاوزی را انجام دادند،پیروان ولایت فقیه نیز مخالفین را به بی دینی و انحراف از راه ولایت متهم کرده و تجاوز به ان ها را مباح می دانند. این یک اخلاق فرقه ای و انحرافی است البته.

انتشار این دردنامه و افشاگری برای این صورت می گیرد که اولا پرده ی ریا از چهره ی کریه متجاوزان خشونت طلب پاره شودو از دیگر سو راهی باشد که این بانوی گرامی ایرانی،دردهای خود را با ما تقسیم کند و از این راه مرهمی برای ان جستجو نماید.مهروش به زودی با رسانه های بین المللی سخن خواهد گفت و خود انچه را لازم است می گوید.


Salam Jenabe aghaye Tabarzadı e azızam
Mokhtasarı az aan roozhara barayetan ferestadam . Hemaseyedıgaretan ra dar16 azar az TV tamasha kardam va ashk rıkhtam va dar del arezoo kardam bashad ke roozı bedoone zareı khashm o havaye aloode be gaze ashk avar betavanım nazarateman ra ba aramesh bayan konım. Zende bad IRANI, zende bad AZADI, zende bad DEMOCRASI, GOSASTEH BAD estebdad!

Dar tarıkhe 30 khordade 88 dar khyabane Azadıe Tehran dar halı ke az dast lebas shakhsıha va basıjıan rejım farar mıkardam, alaraghm talash hameye hamrahanam dar rahpeymaı baraye nejatam , dastgır shodam va ba dasband pelastıkı bar dast va chamband be hamrahe besyarı az dokhtaran dıgar be bazdashtgah montghel shodam. moddat taghrıban toolanı ba hamrahe 16 nafar az dokhtarane dıgar dar yek selloole kochak ke bıshtar shabıhe ghabr bood va havaye kafı baraye tannafos nadasht mandım. be dalıle jerahathaı ke dar hengam dastgırı va moghamemat dar moghabel e lebas shakhsıhaye batoom be dast , bardashte boodam, va sedaye ah o naleye dıgar hamrahanam ba teshnegıe faravan tahıj shode boodam va ba khashm ba pahaye bedoon kafsham be dare ahanıe seloole enferadıe mamlov az jamıat koobıdam ke mamooran asabanı ra bad az zamanı kootah be soragham avard va be moddat 24 rooz baese emale badtarın va fasjıtarın jenayatha dar moredam shod. aam az azare faravan jesmı va vahshtnako dard nake jensı ke taadole roohıam ra baraye modatha barham zade bood. bad az 24 rooz ba chashmane basteh dar yekı az koochehaye khıabane Larestan vaghe dar khıabane Takhte Tavoos az machıne mamoran dar tarıkıe shab be bıroon part shodam va ba doostı az telephon omoomı tamas gereftam va ba manzal enteghal yaftam. Mehrvash ghabl az dastgırı, saheb KAR va ' farzand va Hamsarı mehraban va zendegıe aram bood va HAL HICH KODAM AZ ANHA RA KE NADARAD BALKEH DAR ZENDANI BOZRGTAR DAR BAND AST TA DAR ENTEZAR ejraye HOKMASH AZ JANEBE 'UN' BASHAD:
Ba tashakkor az tavajoh va enayatetan, Mehrvash

در استانه ی محرم:درسی که باید از جنبش 16 آذر اموخت- پیام حشمت اله طبرزدی به مردم ایران


در استانه ی محرم:درسی که باید از جنبش 16 آذر اموخت- پیام حشمت اله طبرزدی به مردم ایران
جنبش دانشجویی 16آذر برای همگان درس اموز بود.درس اول برای حکومت گران بود. البته اگر بیاموزند که می دانم نمی اموزند.امیدوارم اما حکومت گران این نوشته را اگر قبول ندارند ،ان را به دقت بخوانند و کمی در باره ی مضمون ان درنگ نمایند. ان ها خوب می دانند که من در نوشته هایم از بزرگ نمایی و خیال پردازی پرهیز می کنم و طی این 15-16 سال اخیر، در بیان مسیر کلی حوادث،کمتر به خطا رفته ام. نمی خواهم برای ان ها دلسوزی کنم اما تلاش دارم با بیان واقعیت ها و ارایه ی راه حل ها ،تا اندازه ی ممکن هزینه ی مبارزات را برای مردم و حتا حکومت پایین بیاورم.

حکومت از 13 آبان تا 16آذر به مدت یک ماه فرصت داشت تا به هر نحو ممکن از تظاهرات 16آذر پیشگیری کند. این پیشگیری راه های گوناگون اعم از مصالحه و گفتگو تا مماشات ومسالمت و تهدید و سرکوب را در بر می گرفت. اما حکومت راه سوم،یعنی به زعم خودشان کوتاه ترین راه را برگزید.در این کار اما حسین شریعتمدار که او را گوبلز حکومت ولایت فقیه لقب داده اند،نقش مهمی داشت. البته خبرگزاری امنیتی فارس نیز در این امر نقش داشت.ان ها پس از تظاهرات 13 آبان ماه چنین تبلیغ کردند که ان تظاهرات در نسبت با تظاهرات روز قدس بسیار کم رنگ تر بوده است.این دروغ بزرگ را مطرح کردند و به دنبال ان،خود و دیگران را به اشتباه انداختند.با القای این دروغ می خواستند به نیرو های انتظامی-امنیتی و در راس ان ها تصمیم گیرندگان نظامی وانمود کنند که از راه سرکوب می توان جنبش را مهار و سرکوب کرد. این تز با حضور سردار نقدی در میدان سرکوب،تقویت شد و حکومت گران را فریفت.

من خود در تظاهرات روز قدس و 13 آبان حضور داشتم. اتفاقا هر دو بار مسیر هفتم تیر را انتخاب کردم. تنها تفاوت تظاهرات 13 آبان با روز قدس این بود که در روز 13 آبان به مردم اجازه ندادند به هم بپیوندن و با سرکوب خشن،موجب به راه افتادن تظاهرات پراکنده اما با شعار های تند در همه ی کوچه و خیابان های مرکزی شهر شدند.من البته فقط از تهران که خود در میدان مبارزه بوده ام می گویم و از شهر های دیگر سخنی نمی گویم.پس تظاهرات روز 13 آبان اگر با سرکوب روبرو نشده بود ،به مانند روز قدس میلیونی برگزار شده بود.دستگاه تبلیغی-امنیتی اما دروغ پراکنی کرد و قربانی این دروغ در مرحله ی اول خود حکومتی ها بودند.حکومتی ها با خود اندیشیدند که اگر در 16آذر بیش از 13 آبان تهدید و خشونت به کار گیرند ،حتما موفق خواهند شد که پیشگویی گوبلز حکومت مبنی بر توقف کامل جنبش سبز در 16 آذر را عملی سازند. همین تحلیل اشتباه از سوی تندرو ترین عناصر قضایی مثل محسنی اژه ای،نظامی مثل سردار نقدی،تبلیغی مثل شریعتمداری،امام جمعه ها مثل احمد خاتمی و انتظامی مثل سردار مقدم ها ، حکومت را بر ان داشت تا یک ماه تمام به تهدید و سرکوب و بازداشت رو بیاورد. به راستی انچه توانستند انجام دادند و تعداد بازداشتی های دانشجویی به اندازه ای بود که شاید در تاریخ دانشگاه بی سابقه بوده باشد.

در روز 16 آذر نیز از هیچ وسیله ای برای سرکوب دریغ نورزیدند. به راستی در روز 16 آذر خیابان های مرکزی شهر در اشغال کامل نیرو های نظامی-امنیتی-شبه نظامی-انتظامی و لباس شخصی بود. من خود ساعت 10.30 صبح 16 آذر در خیابان امیر اباد به سمت میدان انقلاب بودم. در دوطرف خیابان و به فاصله ی کمتر از 5 متر، نیرو چیده بودند. حتا در مواردی مشاهده کردم که نیرویی که غایب است،سپر خود را در محل استقرار گذاشته تا نشان بدهد که برمی گردد!حکومت اصلا از افکار عمومی واهمه نکرده و برایش اهمیتی ندارد که میلیون ها شهروند تهرانی که از ان مسیر ها گذر می کنند در باره ی این لشکر کشی چه داوری خواهد داشت! قطعا از این امر اگاه هستند که مردم با دیدن این صحنه ها حکومت گران را مورد سرزنش قرار خواهند داد.

در هرصورت لشکر کشی صورت گرفت،خیابان ها اشغال شد و با خشونت کامل با شهروندان معترض و حتا رهگذر،برخورد کردند اما برای ان ها حاصلی جز شکست در برداشت؟چرا گوبلز حکومت و خبرگزاری های امنیتی و حکومتی همچون تظاهرات 13 آبان به چرتکه اندازی نپرداختند؟خشونت بی حد و حصر ،نتیجه ی معکوس دارد و این واقعیت در روز 13 آبان و 16 آذر اشکار شد.اما با کمال تاسف با انجام تظاهرات بی سابقه ی دانشجویی-مردمی در 16 آذر،بار دیگر شاهد تهدید های بیشتر محسنی اژه ای و سردار مقدم هستیم.گویا ان ها باور ندارند که با چند حزب و سازمان و گروه اندک اجتماعی رودر رو نیستند. ان ها با میلیون ها جوان ایرانی شجاع رودر رو شده اند. همان جوانانی که انقلاب بهمن 57 را به وجود اوردند و طی 8 سال جنگ در مقابل لشکریان تا دندان مسلح عراقی ایستادگی کردند. این ها همان جوانان هستند. از خارج ایران که نیامده اند.شجاعت جوانان ایرانی زبانزد خاص و عام است. اما حکومتی ها گمان کرده اند اگر مواد مخدر و سرگرمی های گوناگون افزایش پیدا کند، این جوانا سرگرم دسکو های شبانه شده و حال مبارزه را نخواهند داشت. کما این که 9 سال پیش پاسدار بازجو ها در زندان ضد اطلاعات ارتش به من همین را می گفتند.من به حکومتی ها اعلام می کنم که این جوانان ازادی خواه و سکولار، البته اهل تفریح و شادی و زندگی متفاوت از انچه شما تبلیغ کرده اید هستند و ریخت و قیافه اشان نیز با نرم های مورد نظر شما در تضاد است،اما به لحاظ دلیری و مبارزه برای به دست اوردن ازادی ،همان جوانان همیشگی ایرانی هستند. پس اشتباه نکنید.

به راستی پرسش من از محسنی اژه ای و سردار مقدم ها این است که شما ها که مرتب مردم را تهدید می کنید تا کنون چه کاری می توانستید انجام بدهید که ندادید؟هرگاه جنبشی توده ای شد که این جنبش چنین شده است، با بازداشت همه ی رهبران و فعالان و بازداشت هزاران جوان مبارز،تنها اثر اجتماعی اش این است که جنبش رادیکال تر و جدی تر می شود.نیک اگاه هستید که امکان کشتن حتا یک نفر را نیز ندارید. برای این که کشتن حتا یک نفر به مفهوم انداختن اتش در انبار باروت است.البته می دانم که این تهدید ها متوجه ی دو جریان است. جریان اول سران حکومت هستند. شما با این تهدید ها می خواهید به سران بگویید که چرا خشن تر برخورد نمی کنید. یا این که باید خشن تر برخورد کنید.جریان دوم اصلاح طلب ها و رهبران اصلاح طلب جنبش است که می خواهید انها را از بازداشت بترسانید. نیک اگاه هستنید که بازداشت هریک از کسانی چون خاتمی،رفسنجانی،کروبی و موسوی،حکومت را با چه مصیبتی روبرو خواهد کرد.پس اگر عقلی هست به ان رجوع کنید و بیش از این خود و مردم را نیازارید.هرگاه دادستان کل از خانواده ها بخواهد که از امدن فرزندان به میدان مبارزه ی مسالمت امیز پیشگیری کنند به این مفهوم است که پذیرفته اند،این ها نه خس و خاشاک هستند و نه عده ای گول خورده و نه عوامل بیگانه. بلکه توده های مردم و جوانان سلحشور همین کشورند که حکومت از رویارویی با ان ها باز مانده و از زبان تهدید برای محدود کردن ان ها توسط خانواده ها استفاده می شود. به راستی که تاریخ تکرار می شود. همین زبان را در انقلاب بهمن 57 سران رژیم شاه به کار می بردند. اما خانواده ها اگر حتا می خواستند، حریف فرزندان انقلابی خود نشدند.خوب است عقلای حکومت،عنان کار از دست چنین تندروهایی بگیرند. در غیر این صورت دیر یا زود با اعمال خشونت و استفاده از زبان تهدید،کار دست ان ها خواهند داد.

پیام 16 آذر برای اصلاح طلب های نزدیک به ملی-مذهبی ها و به ویژه احزاب قدیمی مثل نهضت ازادی وهمفکران ان ها در نیرو های اصلاح طلب نیز بسیار شفاف بود. ان ها نیز در چند ماه گذشته از همه ی امکانات تبلیغی بهره بردند تا به مردم بگویند که شعار ساختارشکن ندهند.از طرح جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران ،اکیدا خود داری نمایند و تاکید بر اجرای قانون اساسی را سرلوحه ی مبارزات البته مدنی خود قرار بدهند! این احزاب و جریانات که در انقلاب بهمن 57 نیز نقش اصولی داشته اند خوب است از خود پرسش کنند که جنبش سبز به ویژه جنبش دانشجویی پیشرو با جمعیتی بالغ بر 4 میلیون تا چه اندازه به تحلیل ها و توصیه های بزرگ منشانه ی ان ها توجه کرده است! ان ها برای یک بار هم که شده بپذیرند که این جنبش به شدت سکولار است و خواهان جدایی دین از حکومت است. رفتار خود را با نحوه ی برخورد نیرو های سرکوب تنظیم می کند.

چرا این حزب ها که به لحاظ تحلیل و عمل سیاسی از مردم و دانشجویان عقب افتاده اند،و کارکرد تاریخی خود را به همین دلیل از دست داده اند در جریان انقلاب بهمن 57 چنین توصیه هایی را روا نمی داشتند؟ایا سرکوب های ان دوران زیاد تر از امروز بود یا ماهیت ان رژیم از این رژیم ضد بشری تر بود؟کینه ورزی این احزاب نسبت به رژیم شاه ان ها را به ان موضع رادیکال حمایت از خمینی کشیده بود یا ترس از بازداشت،و نوعی سمپاتی به رژیم اسلامی ان ها را وا می دارد که درست در شب 16آذر،دست به انتشار چنان اعلامیه هایی بزنند؟ایا جنبش دانشجویی که این احزاب ادعای همفکری تاریخی با ان را دارند تا چه اندازه به دستورالعمل های حزبی ان ها توجه کرد؟ برای یک بار خوب است این احزاب ،خود را با مردم و دانشجویان هماهنگ کنند. لازم نیست همیشه جنبش های اجتماعی خود را با احزاب شکست خورده ، هماهنگ سازند. یک بار به توصیه ی این احزاب گوش فرا دادیم تا اکنون 31 سال گرفتار شده ایم. این مطلب را نوشتم ،بلکه این احزاب از مردم جدا افتاده، قدری به خود امده و از پیله ی ایدیولوژیک به در ایند.

16 آذر اما درس های اموختنی برای همه ی ما نیز داشت.به راستی هیچ کس باور نمی کرد پتانسیل جنبش دانشجویی تا این اندازه باشد.البته اعلام زمان های متعدد مثل 1،3 و 5 پس از ظهر موجب شد که مردم نتوانند ان گونه که باید با فرزندان دانشجوی خود دست بدهند. اما حماسه به اندازه ای بزرگ بود و جنبش به قدری گسترده بود که این ضعف در ان قوت گم شد. اما برای اینده باید بیشتر اندیشید.باید جنبش های خودجوش افزایش یابد.دانشگاه البته خود به خود حامل این جنبش های پراکنده و خودجوش است. تا دانشگاه باز است و کلاسی برقرار است،این اعتراضات ادامه خواهد داشت. اما بازار و کارخانه و اداره و مدرسه نیز وظایفی دارند.

ماه محرم درپیش است و امکان اعتراضات بیشتر خواهد شد.البته یک جنبش سکولار نمی تواند با مناسبت های مذهبی برخورد ابزاری و دوگانه کند.به باور من اما برای گسترش اعتراضات در این روز ها بهانه های درست و عقلانی نیز وجود دارد. اول این که اگرچه جنبش سکولار است اما در بدنه ی ان بخش بزرگی هستند که همواره در روز های بزرگداشت دلاوری های امام حسین برای ازادی و ازادگی شرکت کرده اند. تفاوت امسال این است که ان ها این بزرگداشت را جهت دار خواهند کرد.

فراموش نمی کنم محرم 2 سال پیش که در زندان بودم، روحانی بند که انسان نسبتا اگاهی بود از من نیز دعوت کرد تا در برنامه ی بزرگداشت،شرکت کنم. ان شب حدود 10 روحانی دیگر از قم امده بودند و اتفاقا برای من به عنوان زندانی سیاسی رژیم،نیز احترام قایل بودند. حتا روحانی بند از من دعوت کرد که به عنوان برادر دو شهید، در مورد عاشورای حسینی سخن بگویم. من یعنی زندانی سیاسی جمهوری اسلامی که به نام امام حسین به مردم ظلم می کنند،در ان شب خطاب به روحانی ها و زندانی ها گفتم اگر هدف امام حسین شناخته شود ،کار تمام است. برای این که من شخصا از روحیه ی ضد ظلم و مخالف زورگویی امام حسین درس ها اموخته ام.هیچ اشکالی ندارد که خواهان جدایی دین از سیاست باشی و در عین حال از روحیه ی ازادگی و ضد ظلم بودن امام حسین نیز تجلیل کنی. ان ها نیز در مقابل ظلم یزید زمان ،دست به مبارزه و مقاومت زدند.غالبا ایرانی ها حسین را نیز مظهر ازادگی و دلاوری می دانند.

از دیگر سو بزرگداشت دلاوری های حسین ویاران او در روز های محرم برای ما ایرانیان یاد اور روزهای تاریخی تاسوعا و عاشورای سال 57 نیز هست. ان روز ها نیز در فصل زمستان و پیش از 22 بهمن ماه بود. قرابت تاریخی و مناسبت مذهبی ما را وا می دارد که در روز های محرم بدون نگرانی از دوگانگی دین سیاسی و سکولاریزم به گسترش جنبش سبز بپردازیم. توده ها در چنین شرایطی امنیت بیشتری برای پیوستن به جنبش سبز دموکراسی خواهی احساس خواهند کرد. برای این که حکومت اجازه ی هیچ تجمعی را نداده و این روز ها فرصت خوبی برای مردم خواهد بود.باید از این پتانسیل به نفع جنبش بهره برد.

البته اگر مذهبی ها بخواهند به بهانه ی روز های محرم ،جنبش را به سوی یک جنبش سکتاریستی بکشانند عملا موقعیت خود در جنبش را ضعیف تر خواهند کرد.به قول مردم،موسوی یک بهانه است-کل نظام نشانه است.پس مناسبت محرم نیز می تواند بهانه و فرصت خوبی باشد. مگر خمینی از همین فرصت علیه شاه استفاده نکرد؟مردمی که به میرحسین و کروبی رای دادند اما رای ان ها به حساب نیامد و در این 6 ماه نیز نتوانستند با جوانان همیاری عملی کنند حق دارند فریاد یاحسین-میرحسین سربدهند.کما این که در دانشگاه و خیابان فریاد می زنند:فریاد ملت ما-دین از سیاست جدا.این دو نوع شعار با هم تضادی ندارد. فرصت طلبی ملت را می نمایاند.

پیش به سوی گسترش جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران با استفاده از هر مناسبتی حتا اگر روزهای محرم یا 12و 22 بهمن باشد.16 آذر به ما اموخت که جنبش سبز شکست ناپذیر است.

حشمت اله طبرزدی

دبیرکل جبهه ی دموکراتیک ایران

زنده باد ازادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد

در استانه ی محرم:درسی که باید از جنبش 16 آذر اموخت- پیام حشمت اله طبرزدی به مردم ایران


در استانه ی محرم:درسی که باید از جنبش 16 آذر اموخت- پیام حشمت اله طبرزدی به مردم ایران
جنبش دانشجویی 16آذر برای همگان درس اموز بود.درس اول برای حکومت گران بود. البته اگر بیاموزند که می دانم نمی اموزند.امیدوارم اما حکومت گران این نوشته را اگر قبول ندارند ،ان را به دقت بخوانند و کمی در باره ی مضمون ان درنگ نمایند. ان ها خوب می دانند که من در نوشته هایم از بزرگ نمایی و خیال پردازی پرهیز می کنم و طی این 15-16 سال اخیر، در بیان مسیر کلی حوادث،کمتر به خطا رفته ام. نمی خواهم برای ان ها دلسوزی کنم اما تلاش دارم با بیان واقعیت ها و ارایه ی راه حل ها ،تا اندازه ی ممکن هزینه ی مبارزات را برای مردم و حتا حکومت پایین بیاورم.

حکومت از 13 آبان تا 16آذر به مدت یک ماه فرصت داشت تا به هر نحو ممکن از تظاهرات 16آذر پیشگیری کند. این پیشگیری راه های گوناگون اعم از مصالحه و گفتگو تا مماشات ومسالمت و تهدید و سرکوب را در بر می گرفت. اما حکومت راه سوم،یعنی به زعم خودشان کوتاه ترین راه را برگزید.در این کار اما حسین شریعتمدار که او را گوبلز حکومت ولایت فقیه لقب داده اند،نقش مهمی داشت. البته خبرگزاری امنیتی فارس نیز در این امر نقش داشت.ان ها پس از تظاهرات 13 آبان ماه چنین تبلیغ کردند که ان تظاهرات در نسبت با تظاهرات روز قدس بسیار کم رنگ تر بوده است.این دروغ بزرگ را مطرح کردند و به دنبال ان،خود و دیگران را به اشتباه انداختند.با القای این دروغ می خواستند به نیرو های انتظامی-امنیتی و در راس ان ها تصمیم گیرندگان نظامی وانمود کنند که از راه سرکوب می توان جنبش را مهار و سرکوب کرد. این تز با حضور سردار نقدی در میدان سرکوب،تقویت شد و حکومت گران را فریفت.

من خود در تظاهرات روز قدس و 13 آبان حضور داشتم. اتفاقا هر دو بار مسیر هفتم تیر را انتخاب کردم. تنها تفاوت تظاهرات 13 آبان با روز قدس این بود که در روز 13 آبان به مردم اجازه ندادند به هم بپیوندن و با سرکوب خشن،موجب به راه افتادن تظاهرات پراکنده اما با شعار های تند در همه ی کوچه و خیابان های مرکزی شهر شدند.من البته فقط از تهران که خود در میدان مبارزه بوده ام می گویم و از شهر های دیگر سخنی نمی گویم.پس تظاهرات روز 13 آبان اگر با سرکوب روبرو نشده بود ،به مانند روز قدس میلیونی برگزار شده بود.دستگاه تبلیغی-امنیتی اما دروغ پراکنی کرد و قربانی این دروغ در مرحله ی اول خود حکومتی ها بودند.حکومتی ها با خود اندیشیدند که اگر در 16آذر بیش از 13 آبان تهدید و خشونت به کار گیرند ،حتما موفق خواهند شد که پیشگویی گوبلز حکومت مبنی بر توقف کامل جنبش سبز در 16 آذر را عملی سازند. همین تحلیل اشتباه از سوی تندرو ترین عناصر قضایی مثل محسنی اژه ای،نظامی مثل سردار نقدی،تبلیغی مثل شریعتمداری،امام جمعه ها مثل احمد خاتمی و انتظامی مثل سردار مقدم ها ، حکومت را بر ان داشت تا یک ماه تمام به تهدید و سرکوب و بازداشت رو بیاورد. به راستی انچه توانستند انجام دادند و تعداد بازداشتی های دانشجویی به اندازه ای بود که شاید در تاریخ دانشگاه بی سابقه بوده باشد.

در روز 16 آذر نیز از هیچ وسیله ای برای سرکوب دریغ نورزیدند. به راستی در روز 16 آذر خیابان های مرکزی شهر در اشغال کامل نیرو های نظامی-امنیتی-شبه نظامی-انتظامی و لباس شخصی بود. من خود ساعت 10.30 صبح 16 آذر در خیابان امیر اباد به سمت میدان انقلاب بودم. در دوطرف خیابان و به فاصله ی کمتر از 5 متر، نیرو چیده بودند. حتا در مواردی مشاهده کردم که نیرویی که غایب است،سپر خود را در محل استقرار گذاشته تا نشان بدهد که برمی گردد!حکومت اصلا از افکار عمومی واهمه نکرده و برایش اهمیتی ندارد که میلیون ها شهروند تهرانی که از ان مسیر ها گذر می کنند در باره ی این لشکر کشی چه داوری خواهد داشت! قطعا از این امر اگاه هستند که مردم با دیدن این صحنه ها حکومت گران را مورد سرزنش قرار خواهند داد.

در هرصورت لشکر کشی صورت گرفت،خیابان ها اشغال شد و با خشونت کامل با شهروندان معترض و حتا رهگذر،برخورد کردند اما برای ان ها حاصلی جز شکست در برداشت؟چرا گوبلز حکومت و خبرگزاری های امنیتی و حکومتی همچون تظاهرات 13 آبان به چرتکه اندازی نپرداختند؟خشونت بی حد و حصر ،نتیجه ی معکوس دارد و این واقعیت در روز 13 آبان و 16 آذر اشکار شد.اما با کمال تاسف با انجام تظاهرات بی سابقه ی دانشجویی-مردمی در 16 آذر،بار دیگر شاهد تهدید های بیشتر محسنی اژه ای و سردار مقدم هستیم.گویا ان ها باور ندارند که با چند حزب و سازمان و گروه اندک اجتماعی رودر رو نیستند. ان ها با میلیون ها جوان ایرانی شجاع رودر رو شده اند. همان جوانانی که انقلاب بهمن 57 را به وجود اوردند و طی 8 سال جنگ در مقابل لشکریان تا دندان مسلح عراقی ایستادگی کردند. این ها همان جوانان هستند. از خارج ایران که نیامده اند.شجاعت جوانان ایرانی زبانزد خاص و عام است. اما حکومتی ها گمان کرده اند اگر مواد مخدر و سرگرمی های گوناگون افزایش پیدا کند، این جوانا سرگرم دسکو های شبانه شده و حال مبارزه را نخواهند داشت. کما این که 9 سال پیش پاسدار بازجو ها در زندان ضد اطلاعات ارتش به من همین را می گفتند.من به حکومتی ها اعلام می کنم که این جوانان ازادی خواه و سکولار، البته اهل تفریح و شادی و زندگی متفاوت از انچه شما تبلیغ کرده اید هستند و ریخت و قیافه اشان نیز با نرم های مورد نظر شما در تضاد است،اما به لحاظ دلیری و مبارزه برای به دست اوردن ازادی ،همان جوانان همیشگی ایرانی هستند. پس اشتباه نکنید.

به راستی پرسش من از محسنی اژه ای و سردار مقدم ها این است که شما ها که مرتب مردم را تهدید می کنید تا کنون چه کاری می توانستید انجام بدهید که ندادید؟هرگاه جنبشی توده ای شد که این جنبش چنین شده است، با بازداشت همه ی رهبران و فعالان و بازداشت هزاران جوان مبارز،تنها اثر اجتماعی اش این است که جنبش رادیکال تر و جدی تر می شود.نیک اگاه هستید که امکان کشتن حتا یک نفر را نیز ندارید. برای این که کشتن حتا یک نفر به مفهوم انداختن اتش در انبار باروت است.البته می دانم که این تهدید ها متوجه ی دو جریان است. جریان اول سران حکومت هستند. شما با این تهدید ها می خواهید به سران بگویید که چرا خشن تر برخورد نمی کنید. یا این که باید خشن تر برخورد کنید.جریان دوم اصلاح طلب ها و رهبران اصلاح طلب جنبش است که می خواهید انها را از بازداشت بترسانید. نیک اگاه هستنید که بازداشت هریک از کسانی چون خاتمی،رفسنجانی،کروبی و موسوی،حکومت را با چه مصیبتی روبرو خواهد کرد.پس اگر عقلی هست به ان رجوع کنید و بیش از این خود و مردم را نیازارید.هرگاه دادستان کل از خانواده ها بخواهد که از امدن فرزندان به میدان مبارزه ی مسالمت امیز پیشگیری کنند به این مفهوم است که پذیرفته اند،این ها نه خس و خاشاک هستند و نه عده ای گول خورده و نه عوامل بیگانه. بلکه توده های مردم و جوانان سلحشور همین کشورند که حکومت از رویارویی با ان ها باز مانده و از زبان تهدید برای محدود کردن ان ها توسط خانواده ها استفاده می شود. به راستی که تاریخ تکرار می شود. همین زبان را در انقلاب بهمن 57 سران رژیم شاه به کار می بردند. اما خانواده ها اگر حتا می خواستند، حریف فرزندان انقلابی خود نشدند.خوب است عقلای حکومت،عنان کار از دست چنین تندروهایی بگیرند. در غیر این صورت دیر یا زود با اعمال خشونت و استفاده از زبان تهدید،کار دست ان ها خواهند داد.

پیام 16 آذر برای اصلاح طلب های نزدیک به ملی-مذهبی ها و به ویژه احزاب قدیمی مثل نهضت ازادی وهمفکران ان ها در نیرو های اصلاح طلب نیز بسیار شفاف بود. ان ها نیز در چند ماه گذشته از همه ی امکانات تبلیغی بهره بردند تا به مردم بگویند که شعار ساختارشکن ندهند.از طرح جمهوری ایرانی و جانم فدای ایران ،اکیدا خود داری نمایند و تاکید بر اجرای قانون اساسی را سرلوحه ی مبارزات البته مدنی خود قرار بدهند! این احزاب و جریانات که در انقلاب بهمن 57 نیز نقش اصولی داشته اند خوب است از خود پرسش کنند که جنبش سبز به ویژه جنبش دانشجویی پیشرو با جمعیتی بالغ بر 4 میلیون تا چه اندازه به تحلیل ها و توصیه های بزرگ منشانه ی ان ها توجه کرده است! ان ها برای یک بار هم که شده بپذیرند که این جنبش به شدت سکولار است و خواهان جدایی دین از حکومت است. رفتار خود را با نحوه ی برخورد نیرو های سرکوب تنظیم می کند.

چرا این حزب ها که به لحاظ تحلیل و عمل سیاسی از مردم و دانشجویان عقب افتاده اند،و کارکرد تاریخی خود را به همین دلیل از دست داده اند در جریان انقلاب بهمن 57 چنین توصیه هایی را روا نمی داشتند؟ایا سرکوب های ان دوران زیاد تر از امروز بود یا ماهیت ان رژیم از این رژیم ضد بشری تر بود؟کینه ورزی این احزاب نسبت به رژیم شاه ان ها را به ان موضع رادیکال حمایت از خمینی کشیده بود یا ترس از بازداشت،و نوعی سمپاتی به رژیم اسلامی ان ها را وا می دارد که درست در شب 16آذر،دست به انتشار چنان اعلامیه هایی بزنند؟ایا جنبش دانشجویی که این احزاب ادعای همفکری تاریخی با ان را دارند تا چه اندازه به دستورالعمل های حزبی ان ها توجه کرد؟ برای یک بار خوب است این احزاب ،خود را با مردم و دانشجویان هماهنگ کنند. لازم نیست همیشه جنبش های اجتماعی خود را با احزاب شکست خورده ، هماهنگ سازند. یک بار به توصیه ی این احزاب گوش فرا دادیم تا اکنون 31 سال گرفتار شده ایم. این مطلب را نوشتم ،بلکه این احزاب از مردم جدا افتاده، قدری به خود امده و از پیله ی ایدیولوژیک به در ایند.

16 آذر اما درس های اموختنی برای همه ی ما نیز داشت.به راستی هیچ کس باور نمی کرد پتانسیل جنبش دانشجویی تا این اندازه باشد.البته اعلام زمان های متعدد مثل 1،3 و 5 پس از ظهر موجب شد که مردم نتوانند ان گونه که باید با فرزندان دانشجوی خود دست بدهند. اما حماسه به اندازه ای بزرگ بود و جنبش به قدری گسترده بود که این ضعف در ان قوت گم شد. اما برای اینده باید بیشتر اندیشید.باید جنبش های خودجوش افزایش یابد.دانشگاه البته خود به خود حامل این جنبش های پراکنده و خودجوش است. تا دانشگاه باز است و کلاسی برقرار است،این اعتراضات ادامه خواهد داشت. اما بازار و کارخانه و اداره و مدرسه نیز وظایفی دارند.

ماه محرم درپیش است و امکان اعتراضات بیشتر خواهد شد.البته یک جنبش سکولار نمی تواند با مناسبت های مذهبی برخورد ابزاری و دوگانه کند.به باور من اما برای گسترش اعتراضات در این روز ها بهانه های درست و عقلانی نیز وجود دارد. اول این که اگرچه جنبش سکولار است اما در بدنه ی ان بخش بزرگی هستند که همواره در روز های بزرگداشت دلاوری های امام حسین برای ازادی و ازادگی شرکت کرده اند. تفاوت امسال این است که ان ها این بزرگداشت را جهت دار خواهند کرد.

فراموش نمی کنم محرم 2 سال پیش که در زندان بودم، روحانی بند که انسان نسبتا اگاهی بود از من نیز دعوت کرد تا در برنامه ی بزرگداشت،شرکت کنم. ان شب حدود 10 روحانی دیگر از قم امده بودند و اتفاقا برای من به عنوان زندانی سیاسی رژیم،نیز احترام قایل بودند. حتا روحانی بند از من دعوت کرد که به عنوان برادر دو شهید، در مورد عاشورای حسینی سخن بگویم. من یعنی زندانی سیاسی جمهوری اسلامی که به نام امام حسین به مردم ظلم می کنند،در ان شب خطاب به روحانی ها و زندانی ها گفتم اگر هدف امام حسین شناخته شود ،کار تمام است. برای این که من شخصا از روحیه ی ضد ظلم و مخالف زورگویی امام حسین درس ها اموخته ام.هیچ اشکالی ندارد که خواهان جدایی دین از سیاست باشی و در عین حال از روحیه ی ازادگی و ضد ظلم بودن امام حسین نیز تجلیل کنی. ان ها نیز در مقابل ظلم یزید زمان ،دست به مبارزه و مقاومت زدند.غالبا ایرانی ها حسین را نیز مظهر ازادگی و دلاوری می دانند.

از دیگر سو بزرگداشت دلاوری های حسین ویاران او در روز های محرم برای ما ایرانیان یاد اور روزهای تاریخی تاسوعا و عاشورای سال 57 نیز هست. ان روز ها نیز در فصل زمستان و پیش از 22 بهمن ماه بود. قرابت تاریخی و مناسبت مذهبی ما را وا می دارد که در روز های محرم بدون نگرانی از دوگانگی دین سیاسی و سکولاریزم به گسترش جنبش سبز بپردازیم. توده ها در چنین شرایطی امنیت بیشتری برای پیوستن به جنبش سبز دموکراسی خواهی احساس خواهند کرد. برای این که حکومت اجازه ی هیچ تجمعی را نداده و این روز ها فرصت خوبی برای مردم خواهد بود.باید از این پتانسیل به نفع جنبش بهره برد.

البته اگر مذهبی ها بخواهند به بهانه ی روز های محرم ،جنبش را به سوی یک جنبش سکتاریستی بکشانند عملا موقعیت خود در جنبش را ضعیف تر خواهند کرد.به قول مردم،موسوی یک بهانه است-کل نظام نشانه است.پس مناسبت محرم نیز می تواند بهانه و فرصت خوبی باشد. مگر خمینی از همین فرصت علیه شاه استفاده نکرد؟مردمی که به میرحسین و کروبی رای دادند اما رای ان ها به حساب نیامد و در این 6 ماه نیز نتوانستند با جوانان همیاری عملی کنند حق دارند فریاد یاحسین-میرحسین سربدهند.کما این که در دانشگاه و خیابان فریاد می زنند:فریاد ملت ما-دین از سیاست جدا.این دو نوع شعار با هم تضادی ندارد. فرصت طلبی ملت را می نمایاند.

پیش به سوی گسترش جنبش دموکراسی خواهی ملت ایران با استفاده از هر مناسبتی حتا اگر روزهای محرم یا 12و 22 بهمن باشد.16 آذر به ما اموخت که جنبش سبز شکست ناپذیر است.

حشمت اله طبرزدی

دبیرکل جبهه ی دموکراتیک ایران

زنده باد ازادی-برقرار باد دموکراسی-گسسته باد زنجیر استبداد

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic