Monday, December 14, 2009

تجمع هزار نفري دانشگاه آزاد شاهرود امروز دوشنبه بر گزار شد

تجمع هزار نفري دانشگاه آزاد شاهرود امروز دوشنبه بر گزار شد

تجمع هزار نفري دانشگاه آزاد شاهرود امروز دوشنبه بر گزار شد

سناریو سازی در مورد مجید توکلی در مصاحبه با یکی از دوستان وی: دیگر کسی این دروغ ها را باور نمی کند


یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و از دوستان مجید توکلی، در مصاحبه با روز به تشریح زوایای اقدام خبرگزاری های فارس و ایرنا در نشان دادن تصویری از وی با لباس زنانه پرداخته است. این فعال دانشجویی معتقد است که مسوولان امنیتی به شکار رهبران و فعالان جنبش دانشجویی به عنوان وسیله ای برای سرکوب اعتراضات نگاه می کنند. مصاحبه با این عضو انجمن اسلامی، که به دلیل شرایط ایجاد شده علیه فعالان دانشجویی ترجیح می دهد نام وی ذکر نشود، در پی می آید.

زمانی که عکس های مجید توکلی با روسری و مقنعه منتشر شد، دانشجویان چطور به این موضوع نگاه کردند و از دید آنها هدف از انتشار این تصاویرچه بود؟

ابتدا که خبر بازداشت یکی از فعالین دانشجویی با لباس زنانه در میان دانشجویان پیچید همه معتقد بودند که چنین چیزی از اساس دروغ است. این شایعه مربوط به روز اول تجمعات دانشجویی است یعنی روز 16 آذر. روز بعد از 16 آذر یعنی هفدهم با گسترش تجمعات نزدیک عصر خبری همزمان بر روی دو خبرگزاری فارس و رجانیوز قرار گرفت. مجید توکلی با لباس زنانه با تعدادی عکس با ابولحسن بنی صدر مقایسه شده بود. عمده ی دانشجویان با شنیدن و دیدن چنین خبری بخصوص که به سرعت در رسانه های منتسب به حامیان دولت و به ویژه سایت های رسمی بسیج دانشجویی از جمله بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر پخش شد می گفتند که چنین چیزی محال است. جالب است که روز 17 بر روی بردهای دانشگاه بسیج دانشجویی کاغذهایی را زده بود مبنی بر اینکه اخبار کامل را در سایتشان بخوانید؛ این مربوط به سابقه مجید توکلی و سخنرانی اش در آن روز خاص می شود. مجید توکلی به صراحت لهجه و شجاعت در میان دوستانش شهره است. به ویژه در میان فعالین دانشجویی دانشگاه های مختلف ایران. مجید توکلی در آن روز خاص هم تنها و یک تنه با اینکه می دانست بازداشت خواهد شد و این را در ارتباط با دوستانش در روزهای قبل مطرح کرده بود در دانشگاه سخنرانی کرد. جالب است بدانید که مجید توکلی 7 بار از بالای پله ها به پایین می آید و دو باره سخنرانی می کند. تمام دانشجویانی که آن روز حضور داشتند و سخنان او را شنیدند و بدون درنگ می گفتند که خبر لباس عوض کردن او، کار خود نیروهای امنیتی است.

در مجموع، دانشجویان بیشتر از چه زاویه ای عکس های منتشر شده را مورد توجه قرار می دادند؟

بحث های بسیاری از جانب خود دانشجویان مطرح شد. اولین نکته این بود که دانشجویان به پس زمینه سفید این عکس ها توجه می کردند. موضوع بعدی این بود که دانشجویان اذعان می کردندکه مجید را با کاپشن سورمه ای دیده اند در حالی که در عکس آستین او به رنگ قهوه ای است. علاوه بر اینها، زمان انتشار چنین عکس هایی جای تأمل دارد. چرا این عکس ها همان روز منتشر نشده و پس از گذشت یک روز از بازداشت منتشر شده است؟ آیا این خود تدارک دیدن برای طراحی یک پروژه را نمی رساند؟

و در این بین ارزیابی فعالان دانشجویی از دلایل این اقدام چه بود؟

پس از اعتراضات دانشجویان در آذرماه سال 85 به رئیس دولت، نیروهای امنیتی که گویا زخم عمیقی از این بابت خورده بودند دست اند کار طراحی یک پروژه ی کثیف شدند: جعل نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر. درجریان انتشار آن نشریات که در دهه ی اول اردیبهشت سال 86 انجام شد، چندین تیم، از حراست دانشگاه و مسئولین فرهنگی و ریاست دانشگاه گرفته تا بخش هایی از دولت به هدایت پروژه ای پرداختند که طی آن برای حذف و بازداشت دانشجویان عضو انجمن اسلامی به برخی مقدسات به شکل تلویحی توهین شده بود.

پس از آن غائله که طی آن ریاست دانشگاه و بسیج دانشجویی از شاکیان پرونده بودند، با توجیه توهین به مقدسات 9 دانشجو هرکدام بیش از 50 روز انفرادی را توام با شکنجه های شدید روحی و بعضاً جسمی تحمل کردند. آقایان خودشان نیز نهایتاً نگفتند آن نشریات توسط چه کسی منتشر شده است و نهایتا نیز سه دانشجو را که بیش از 15 ماه حبس را تحمل نموده و نزدیک به 60 روز آن را در انفرادی بودند، تبرئه کردند. پس از آن، پرونده دفن شهدا را ساختند و به دنبال آن ده ها دانشجو را مورد ضرب وشتم قرار داده و از جلوی درب دانشگاه ربودند که فیلم های آن نیز موجود است و بسیاری دیده اند و پس از آزادی آن عده به خانه 4 نفر از همان فعالین دانشجویی ریخته و بازداشتشان کردند. مجریان همان پروژه ها که از رسوایی شکنجه ها و نخ نما شدن پرونده های پیشینشان به شدت عصبانی هستند، اکنون با دستپاچگی به پرونده سازی برای مجید توکلی روی آورده اند.

سوالی که اینجا مطرح است این است که اگر این یک "پروژه برنامه ریزی شده" است، آنها آیا به این موضوع فکر نکرده اند که مجید توکلی پس از آزادی ممکن از واقعیت ماجرا را برملا کند؟

تجربه این کار پیشتر هم وجود داشته. یعنی سابق بر این هم ما با چنین پروژه ای روبه رو بودیم که بدون هیچ مدرکی می گفتند شما با سازمان مجاهدین خلق ارتباط داریدهمان طور که در مورد برخی فعالین اصلاح طلب هم گفتند که مشروبات الکلی مصرف می کرده یا ارتباطات نامشروع داشته اند. درباره افشای ماجرا پس از بازداشت نیز باید گفت ایشان در پرونده جعل نشریات هم خودشان می دانستند که کار خودشان است و می دانستند چگونه دانشجویان را شکنجه کرده اند. اما گمان می کنند که دانشجوها می ترسند و افشاگری نمی کنند، یا فکر می کنند این دروغشان برای مدتی نام مجید را لکه دار می کند و این دستمایه ای است برای تخریب چهره ی او حتی اگر تنها برای چند ماه باشد. هرچند که پس از ماجراهای اعترافات و ضرب و جرح مردم عادی در خیابان این نکته برای اذهان روشن شده است که تمای ادعاهای دستگاه های امنیتی علیه منتقدان از اساس دروغ است و دیگر کسی برای این دروغ ها تره هم خورد نمی کند.

این کارها چه تاثیری در اراده دانشجویان برای ادامه اعتراضات می گذارد؟ آنها را مصمم تر می کند یا اینکه ممکن است مرعوب کند؟

خوب در شرایط فعلی که دانشجویان هشیارانه با این قضایا برخورد می کنند، چنین سناریو هایی سبب ترس نمی شود. اگر در اخبار دیده باشید در تظاهرات مربوط به روز دانشجو در بسیاری از دانشگاه ها مأمورین امنیتی در مقابل دانشگاه ها دانشجویان را بازداشت می کردند. اما شعارهای فعلی تجمعات به مراتب تندتر از آن چیزی است که در بیان فعالین دانشجویی وجود دارد. این خود نشان می دهد که این دست اقدامات تأثیری در فضا نداشته است. شاید هم این کار برای به حاشیه راندن اقدامات دیگری بوده که به مراتب غیرانسانی تر بوده اند. فراموش نکنیم که رسانه های حکومتی در خبرسازی خود علیه توکلی آشکارا یک اصل را زیر پاگذاشته اند که به چه دلیل اساساً یک دانشجو را بازداشت می کنند که حالا بازداشتش با لباس زنانه باشد یا مردانه؟ یا چه نهادی او را بازداشت کرده است که اخبارش در فارس و ایرنا و رجانیوز خورده است؟

احیانا دانشجویان در واکنش به برخوردی که با مجید توکلی انجام شده، اعتراضاتی خواهند داشت؟

بله قطعاً. دانشجویان نه فقط نسبت به آن برخورد بلکه اساساً نسبت به بازداشت مجید معترض اند. بسیاری از دانشجویان در فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی به صراحت پس از سخنرانی مجید و بازداشتش، از او به عنوان" قهرمان جنبش دانشجویی" نام برده اند. آنان بی شک نسبت به بازداشت وی سکوت نخواهند کرد. البته باید بپذیریم که مجید تنها یکی از چنیدن فعال دانشجویی بازداشت شده است. دانشجویان نسبت به بازداشت دیگر دوستان خود نیز، که از سرنوشت خیلی هاشان هیچ اطلاعی در دست نیست، معترض اند. جلوی در های دانشگاه های مختلف با باتون چنان بر سر و بدن دانشجویان کوبیده اند که بسیاری از سرهاشکسته و خونین شده اند و بدن های بسیاری نیز هنوز کبود است. به چه حقی اینگونه زده اند و برده اند؟ پس دانشجویان باید معترض باشند. همانگونه هم که دیدیم، در سه روز گذشته نیز در دانشگاه شریف و تهران این اتفاق رخ داده است.

سناریو سازی در مورد مجید توکلی در مصاحبه با یکی از دوستان وی: دیگر کسی این دروغ ها را باور نمی کند


یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و از دوستان مجید توکلی، در مصاحبه با روز به تشریح زوایای اقدام خبرگزاری های فارس و ایرنا در نشان دادن تصویری از وی با لباس زنانه پرداخته است. این فعال دانشجویی معتقد است که مسوولان امنیتی به شکار رهبران و فعالان جنبش دانشجویی به عنوان وسیله ای برای سرکوب اعتراضات نگاه می کنند. مصاحبه با این عضو انجمن اسلامی، که به دلیل شرایط ایجاد شده علیه فعالان دانشجویی ترجیح می دهد نام وی ذکر نشود، در پی می آید.

زمانی که عکس های مجید توکلی با روسری و مقنعه منتشر شد، دانشجویان چطور به این موضوع نگاه کردند و از دید آنها هدف از انتشار این تصاویرچه بود؟

ابتدا که خبر بازداشت یکی از فعالین دانشجویی با لباس زنانه در میان دانشجویان پیچید همه معتقد بودند که چنین چیزی از اساس دروغ است. این شایعه مربوط به روز اول تجمعات دانشجویی است یعنی روز 16 آذر. روز بعد از 16 آذر یعنی هفدهم با گسترش تجمعات نزدیک عصر خبری همزمان بر روی دو خبرگزاری فارس و رجانیوز قرار گرفت. مجید توکلی با لباس زنانه با تعدادی عکس با ابولحسن بنی صدر مقایسه شده بود. عمده ی دانشجویان با شنیدن و دیدن چنین خبری بخصوص که به سرعت در رسانه های منتسب به حامیان دولت و به ویژه سایت های رسمی بسیج دانشجویی از جمله بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر پخش شد می گفتند که چنین چیزی محال است. جالب است که روز 17 بر روی بردهای دانشگاه بسیج دانشجویی کاغذهایی را زده بود مبنی بر اینکه اخبار کامل را در سایتشان بخوانید؛ این مربوط به سابقه مجید توکلی و سخنرانی اش در آن روز خاص می شود. مجید توکلی به صراحت لهجه و شجاعت در میان دوستانش شهره است. به ویژه در میان فعالین دانشجویی دانشگاه های مختلف ایران. مجید توکلی در آن روز خاص هم تنها و یک تنه با اینکه می دانست بازداشت خواهد شد و این را در ارتباط با دوستانش در روزهای قبل مطرح کرده بود در دانشگاه سخنرانی کرد. جالب است بدانید که مجید توکلی 7 بار از بالای پله ها به پایین می آید و دو باره سخنرانی می کند. تمام دانشجویانی که آن روز حضور داشتند و سخنان او را شنیدند و بدون درنگ می گفتند که خبر لباس عوض کردن او، کار خود نیروهای امنیتی است.

در مجموع، دانشجویان بیشتر از چه زاویه ای عکس های منتشر شده را مورد توجه قرار می دادند؟

بحث های بسیاری از جانب خود دانشجویان مطرح شد. اولین نکته این بود که دانشجویان به پس زمینه سفید این عکس ها توجه می کردند. موضوع بعدی این بود که دانشجویان اذعان می کردندکه مجید را با کاپشن سورمه ای دیده اند در حالی که در عکس آستین او به رنگ قهوه ای است. علاوه بر اینها، زمان انتشار چنین عکس هایی جای تأمل دارد. چرا این عکس ها همان روز منتشر نشده و پس از گذشت یک روز از بازداشت منتشر شده است؟ آیا این خود تدارک دیدن برای طراحی یک پروژه را نمی رساند؟

و در این بین ارزیابی فعالان دانشجویی از دلایل این اقدام چه بود؟

پس از اعتراضات دانشجویان در آذرماه سال 85 به رئیس دولت، نیروهای امنیتی که گویا زخم عمیقی از این بابت خورده بودند دست اند کار طراحی یک پروژه ی کثیف شدند: جعل نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر. درجریان انتشار آن نشریات که در دهه ی اول اردیبهشت سال 86 انجام شد، چندین تیم، از حراست دانشگاه و مسئولین فرهنگی و ریاست دانشگاه گرفته تا بخش هایی از دولت به هدایت پروژه ای پرداختند که طی آن برای حذف و بازداشت دانشجویان عضو انجمن اسلامی به برخی مقدسات به شکل تلویحی توهین شده بود.

پس از آن غائله که طی آن ریاست دانشگاه و بسیج دانشجویی از شاکیان پرونده بودند، با توجیه توهین به مقدسات 9 دانشجو هرکدام بیش از 50 روز انفرادی را توام با شکنجه های شدید روحی و بعضاً جسمی تحمل کردند. آقایان خودشان نیز نهایتاً نگفتند آن نشریات توسط چه کسی منتشر شده است و نهایتا نیز سه دانشجو را که بیش از 15 ماه حبس را تحمل نموده و نزدیک به 60 روز آن را در انفرادی بودند، تبرئه کردند. پس از آن، پرونده دفن شهدا را ساختند و به دنبال آن ده ها دانشجو را مورد ضرب وشتم قرار داده و از جلوی درب دانشگاه ربودند که فیلم های آن نیز موجود است و بسیاری دیده اند و پس از آزادی آن عده به خانه 4 نفر از همان فعالین دانشجویی ریخته و بازداشتشان کردند. مجریان همان پروژه ها که از رسوایی شکنجه ها و نخ نما شدن پرونده های پیشینشان به شدت عصبانی هستند، اکنون با دستپاچگی به پرونده سازی برای مجید توکلی روی آورده اند.

سوالی که اینجا مطرح است این است که اگر این یک "پروژه برنامه ریزی شده" است، آنها آیا به این موضوع فکر نکرده اند که مجید توکلی پس از آزادی ممکن از واقعیت ماجرا را برملا کند؟

تجربه این کار پیشتر هم وجود داشته. یعنی سابق بر این هم ما با چنین پروژه ای روبه رو بودیم که بدون هیچ مدرکی می گفتند شما با سازمان مجاهدین خلق ارتباط داریدهمان طور که در مورد برخی فعالین اصلاح طلب هم گفتند که مشروبات الکلی مصرف می کرده یا ارتباطات نامشروع داشته اند. درباره افشای ماجرا پس از بازداشت نیز باید گفت ایشان در پرونده جعل نشریات هم خودشان می دانستند که کار خودشان است و می دانستند چگونه دانشجویان را شکنجه کرده اند. اما گمان می کنند که دانشجوها می ترسند و افشاگری نمی کنند، یا فکر می کنند این دروغشان برای مدتی نام مجید را لکه دار می کند و این دستمایه ای است برای تخریب چهره ی او حتی اگر تنها برای چند ماه باشد. هرچند که پس از ماجراهای اعترافات و ضرب و جرح مردم عادی در خیابان این نکته برای اذهان روشن شده است که تمای ادعاهای دستگاه های امنیتی علیه منتقدان از اساس دروغ است و دیگر کسی برای این دروغ ها تره هم خورد نمی کند.

این کارها چه تاثیری در اراده دانشجویان برای ادامه اعتراضات می گذارد؟ آنها را مصمم تر می کند یا اینکه ممکن است مرعوب کند؟

خوب در شرایط فعلی که دانشجویان هشیارانه با این قضایا برخورد می کنند، چنین سناریو هایی سبب ترس نمی شود. اگر در اخبار دیده باشید در تظاهرات مربوط به روز دانشجو در بسیاری از دانشگاه ها مأمورین امنیتی در مقابل دانشگاه ها دانشجویان را بازداشت می کردند. اما شعارهای فعلی تجمعات به مراتب تندتر از آن چیزی است که در بیان فعالین دانشجویی وجود دارد. این خود نشان می دهد که این دست اقدامات تأثیری در فضا نداشته است. شاید هم این کار برای به حاشیه راندن اقدامات دیگری بوده که به مراتب غیرانسانی تر بوده اند. فراموش نکنیم که رسانه های حکومتی در خبرسازی خود علیه توکلی آشکارا یک اصل را زیر پاگذاشته اند که به چه دلیل اساساً یک دانشجو را بازداشت می کنند که حالا بازداشتش با لباس زنانه باشد یا مردانه؟ یا چه نهادی او را بازداشت کرده است که اخبارش در فارس و ایرنا و رجانیوز خورده است؟

احیانا دانشجویان در واکنش به برخوردی که با مجید توکلی انجام شده، اعتراضاتی خواهند داشت؟

بله قطعاً. دانشجویان نه فقط نسبت به آن برخورد بلکه اساساً نسبت به بازداشت مجید معترض اند. بسیاری از دانشجویان در فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی به صراحت پس از سخنرانی مجید و بازداشتش، از او به عنوان" قهرمان جنبش دانشجویی" نام برده اند. آنان بی شک نسبت به بازداشت وی سکوت نخواهند کرد. البته باید بپذیریم که مجید تنها یکی از چنیدن فعال دانشجویی بازداشت شده است. دانشجویان نسبت به بازداشت دیگر دوستان خود نیز، که از سرنوشت خیلی هاشان هیچ اطلاعی در دست نیست، معترض اند. جلوی در های دانشگاه های مختلف با باتون چنان بر سر و بدن دانشجویان کوبیده اند که بسیاری از سرهاشکسته و خونین شده اند و بدن های بسیاری نیز هنوز کبود است. به چه حقی اینگونه زده اند و برده اند؟ پس دانشجویان باید معترض باشند. همانگونه هم که دیدیم، در سه روز گذشته نیز در دانشگاه شریف و تهران این اتفاق رخ داده است.

سناریو سازی در مورد مجید توکلی در مصاحبه با یکی از دوستان وی: دیگر کسی این دروغ ها را باور نمی کند


یکی از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر و از دوستان مجید توکلی، در مصاحبه با روز به تشریح زوایای اقدام خبرگزاری های فارس و ایرنا در نشان دادن تصویری از وی با لباس زنانه پرداخته است. این فعال دانشجویی معتقد است که مسوولان امنیتی به شکار رهبران و فعالان جنبش دانشجویی به عنوان وسیله ای برای سرکوب اعتراضات نگاه می کنند. مصاحبه با این عضو انجمن اسلامی، که به دلیل شرایط ایجاد شده علیه فعالان دانشجویی ترجیح می دهد نام وی ذکر نشود، در پی می آید.

زمانی که عکس های مجید توکلی با روسری و مقنعه منتشر شد، دانشجویان چطور به این موضوع نگاه کردند و از دید آنها هدف از انتشار این تصاویرچه بود؟

ابتدا که خبر بازداشت یکی از فعالین دانشجویی با لباس زنانه در میان دانشجویان پیچید همه معتقد بودند که چنین چیزی از اساس دروغ است. این شایعه مربوط به روز اول تجمعات دانشجویی است یعنی روز 16 آذر. روز بعد از 16 آذر یعنی هفدهم با گسترش تجمعات نزدیک عصر خبری همزمان بر روی دو خبرگزاری فارس و رجانیوز قرار گرفت. مجید توکلی با لباس زنانه با تعدادی عکس با ابولحسن بنی صدر مقایسه شده بود. عمده ی دانشجویان با شنیدن و دیدن چنین خبری بخصوص که به سرعت در رسانه های منتسب به حامیان دولت و به ویژه سایت های رسمی بسیج دانشجویی از جمله بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر پخش شد می گفتند که چنین چیزی محال است. جالب است که روز 17 بر روی بردهای دانشگاه بسیج دانشجویی کاغذهایی را زده بود مبنی بر اینکه اخبار کامل را در سایتشان بخوانید؛ این مربوط به سابقه مجید توکلی و سخنرانی اش در آن روز خاص می شود. مجید توکلی به صراحت لهجه و شجاعت در میان دوستانش شهره است. به ویژه در میان فعالین دانشجویی دانشگاه های مختلف ایران. مجید توکلی در آن روز خاص هم تنها و یک تنه با اینکه می دانست بازداشت خواهد شد و این را در ارتباط با دوستانش در روزهای قبل مطرح کرده بود در دانشگاه سخنرانی کرد. جالب است بدانید که مجید توکلی 7 بار از بالای پله ها به پایین می آید و دو باره سخنرانی می کند. تمام دانشجویانی که آن روز حضور داشتند و سخنان او را شنیدند و بدون درنگ می گفتند که خبر لباس عوض کردن او، کار خود نیروهای امنیتی است.

در مجموع، دانشجویان بیشتر از چه زاویه ای عکس های منتشر شده را مورد توجه قرار می دادند؟

بحث های بسیاری از جانب خود دانشجویان مطرح شد. اولین نکته این بود که دانشجویان به پس زمینه سفید این عکس ها توجه می کردند. موضوع بعدی این بود که دانشجویان اذعان می کردندکه مجید را با کاپشن سورمه ای دیده اند در حالی که در عکس آستین او به رنگ قهوه ای است. علاوه بر اینها، زمان انتشار چنین عکس هایی جای تأمل دارد. چرا این عکس ها همان روز منتشر نشده و پس از گذشت یک روز از بازداشت منتشر شده است؟ آیا این خود تدارک دیدن برای طراحی یک پروژه را نمی رساند؟

و در این بین ارزیابی فعالان دانشجویی از دلایل این اقدام چه بود؟

پس از اعتراضات دانشجویان در آذرماه سال 85 به رئیس دولت، نیروهای امنیتی که گویا زخم عمیقی از این بابت خورده بودند دست اند کار طراحی یک پروژه ی کثیف شدند: جعل نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر. درجریان انتشار آن نشریات که در دهه ی اول اردیبهشت سال 86 انجام شد، چندین تیم، از حراست دانشگاه و مسئولین فرهنگی و ریاست دانشگاه گرفته تا بخش هایی از دولت به هدایت پروژه ای پرداختند که طی آن برای حذف و بازداشت دانشجویان عضو انجمن اسلامی به برخی مقدسات به شکل تلویحی توهین شده بود.

پس از آن غائله که طی آن ریاست دانشگاه و بسیج دانشجویی از شاکیان پرونده بودند، با توجیه توهین به مقدسات 9 دانشجو هرکدام بیش از 50 روز انفرادی را توام با شکنجه های شدید روحی و بعضاً جسمی تحمل کردند. آقایان خودشان نیز نهایتاً نگفتند آن نشریات توسط چه کسی منتشر شده است و نهایتا نیز سه دانشجو را که بیش از 15 ماه حبس را تحمل نموده و نزدیک به 60 روز آن را در انفرادی بودند، تبرئه کردند. پس از آن، پرونده دفن شهدا را ساختند و به دنبال آن ده ها دانشجو را مورد ضرب وشتم قرار داده و از جلوی درب دانشگاه ربودند که فیلم های آن نیز موجود است و بسیاری دیده اند و پس از آزادی آن عده به خانه 4 نفر از همان فعالین دانشجویی ریخته و بازداشتشان کردند. مجریان همان پروژه ها که از رسوایی شکنجه ها و نخ نما شدن پرونده های پیشینشان به شدت عصبانی هستند، اکنون با دستپاچگی به پرونده سازی برای مجید توکلی روی آورده اند.

سوالی که اینجا مطرح است این است که اگر این یک "پروژه برنامه ریزی شده" است، آنها آیا به این موضوع فکر نکرده اند که مجید توکلی پس از آزادی ممکن از واقعیت ماجرا را برملا کند؟

تجربه این کار پیشتر هم وجود داشته. یعنی سابق بر این هم ما با چنین پروژه ای روبه رو بودیم که بدون هیچ مدرکی می گفتند شما با سازمان مجاهدین خلق ارتباط داریدهمان طور که در مورد برخی فعالین اصلاح طلب هم گفتند که مشروبات الکلی مصرف می کرده یا ارتباطات نامشروع داشته اند. درباره افشای ماجرا پس از بازداشت نیز باید گفت ایشان در پرونده جعل نشریات هم خودشان می دانستند که کار خودشان است و می دانستند چگونه دانشجویان را شکنجه کرده اند. اما گمان می کنند که دانشجوها می ترسند و افشاگری نمی کنند، یا فکر می کنند این دروغشان برای مدتی نام مجید را لکه دار می کند و این دستمایه ای است برای تخریب چهره ی او حتی اگر تنها برای چند ماه باشد. هرچند که پس از ماجراهای اعترافات و ضرب و جرح مردم عادی در خیابان این نکته برای اذهان روشن شده است که تمای ادعاهای دستگاه های امنیتی علیه منتقدان از اساس دروغ است و دیگر کسی برای این دروغ ها تره هم خورد نمی کند.

این کارها چه تاثیری در اراده دانشجویان برای ادامه اعتراضات می گذارد؟ آنها را مصمم تر می کند یا اینکه ممکن است مرعوب کند؟

خوب در شرایط فعلی که دانشجویان هشیارانه با این قضایا برخورد می کنند، چنین سناریو هایی سبب ترس نمی شود. اگر در اخبار دیده باشید در تظاهرات مربوط به روز دانشجو در بسیاری از دانشگاه ها مأمورین امنیتی در مقابل دانشگاه ها دانشجویان را بازداشت می کردند. اما شعارهای فعلی تجمعات به مراتب تندتر از آن چیزی است که در بیان فعالین دانشجویی وجود دارد. این خود نشان می دهد که این دست اقدامات تأثیری در فضا نداشته است. شاید هم این کار برای به حاشیه راندن اقدامات دیگری بوده که به مراتب غیرانسانی تر بوده اند. فراموش نکنیم که رسانه های حکومتی در خبرسازی خود علیه توکلی آشکارا یک اصل را زیر پاگذاشته اند که به چه دلیل اساساً یک دانشجو را بازداشت می کنند که حالا بازداشتش با لباس زنانه باشد یا مردانه؟ یا چه نهادی او را بازداشت کرده است که اخبارش در فارس و ایرنا و رجانیوز خورده است؟

احیانا دانشجویان در واکنش به برخوردی که با مجید توکلی انجام شده، اعتراضاتی خواهند داشت؟

بله قطعاً. دانشجویان نه فقط نسبت به آن برخورد بلکه اساساً نسبت به بازداشت مجید معترض اند. بسیاری از دانشجویان در فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی به صراحت پس از سخنرانی مجید و بازداشتش، از او به عنوان" قهرمان جنبش دانشجویی" نام برده اند. آنان بی شک نسبت به بازداشت وی سکوت نخواهند کرد. البته باید بپذیریم که مجید تنها یکی از چنیدن فعال دانشجویی بازداشت شده است. دانشجویان نسبت به بازداشت دیگر دوستان خود نیز، که از سرنوشت خیلی هاشان هیچ اطلاعی در دست نیست، معترض اند. جلوی در های دانشگاه های مختلف با باتون چنان بر سر و بدن دانشجویان کوبیده اند که بسیاری از سرهاشکسته و خونین شده اند و بدن های بسیاری نیز هنوز کبود است. به چه حقی اینگونه زده اند و برده اند؟ پس دانشجویان باید معترض باشند. همانگونه هم که دیدیم، در سه روز گذشته نیز در دانشگاه شریف و تهران این اتفاق رخ داده است.

بیانیه دانشجویان دانشگاههای گرگان: بیش از این سکوت نخواهیم کرد


دانشجویان دانشگاه های گرگان با صدور بیانیه ای اقدام عملکرد سازمان صداوسیما در هتک حرمت بنیانگذار نظام را محکوم کردند و هشدار دادند که بیش از این ساکت نخواهند ماند و خون خود را تقدیم ملت خواهند.

به گزارش جرس، متن این بیانیه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

من اين را اعلام میكنم كه اگر كسی به من فحش بدهد، عكس من را پاره كند، احدی حق ندارد كه به او تعرض بكند. حرام است تعرض كردن به كسی كه به من فحش بدهد، عكس مرا پاره كند، مرا بزند، هر كاری بكند. احدی حق ندارد در اين وقتی كه ما گرفتار هستيم در اين مصيبت بزرگ، با او مقابله كند تا اينكه به زد و خورد برسد و غائله ايجاد بشود. امروز ما آرامش میخواهيم.
روحالله موسوی خمینی - صحیفهنور جلد 11 صفحه 177

با سلام و درود به بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و شهدای ایران اسلامی و مردم فهیم و همیشه در صحنه ایران .

آن زمان که عکس امام راحل را آتش زدند انگار قلب ما را با گلوله ی سربی داغ کردند .جامعه دانشجویی

این حرکت را محکوم کرد و ما دانشجویان جنبش سبز گرگان هم این حرکت را محکوم می کنیم و از

مسئولان قضایی می خواهیم که با عوامل آن برخورد جدی کنند.

چند نکته دارای ابهام است که باید به آن پاسخ داد:

1.چرا اتهام به سمت جنبش سبز است و آیا این حرکت باعث برتری این جنبش می شود و یا کسانی که بذر نفاق در جامعه می پاشند و تمام امکانات دولتی در اختیار آنهاست این کار را کردند تا دانشجو و طلبه از هم دور شوند و یا اینکه بستر را برای تحت فشار دادن جنبش مردمی سبز فراهم آورند

2. صدا وسیمای ما چرا تصاویر موهن حتک حرمت امام را پخش کرد .آیا این یک سناریوی از پیش تعیین شده برای خراب کردن جنبش مردمی سبزی نبوده است .حکومت که یک روزنامه را به علت چاپ تصویری از معبد صهیونیستی توقیف می کند چرا اجازه انمتشار چنین تصویری را داده است.

3.آقای میر حسین موسوی جزئی از انقلاب بوده و می باشد .چرا به او این قدر راحت تهمت براندازی
می زنند.مگر خداوند تبارک وتعالی تهمت را گناه بر نمی شمرد و آن را منع نکرده است.

4.چرا نیروی انتظامی مردم را تهدید به مرگ می کند در حالیکه مردم تنها برای بیان دیدگاههای خود به خیابان می آیند و اگر نیرویی در مقابل آنها نباشد که آنها را تحریک کند آنها هم واکنش نشان نمی دهند.
براستی درست گفت که : "هر عملی را عکس العملی است."

5. از دفتر نشر آثار امام خمینی بخاطر موضع گیری صحیح و به موقع تشکرو شکستن حرمت امام توسط رسانه غیر ملی (خصوصی دولت) را محکوم می کنیم .

6. هیچ کدام از طرفداران جنبش سبزوابسته به بیگانه نبوده و شاید مارکسیست ها و توده ای ها و..... از این جنبش حمایت کنند که علی الظاهر آشکار نمی باشد

7. دوستداران امام و نزدیکان او را مورد حملات بی شرمانه قرار می دهند و خود را دوست امام و انقلاب معرفی می کنند و پروژه ی تخریب خاتمی ، سید حسن خمینی، ناطق نوری ، هاشمی رفسنجانی، کروبی ، موسوی و هزاران دوستدار انقلاب را دارند تا شاید بتوانند تنها خود باشند.

8. اگر تظاهرات دوستان ما را در روز 16 آذر محکوم می کنند چرا به برادران بسیجی (که جهره منافق گرفته اند) امکانات نظیر بلندگو ، پوستر می دهند و در وافع تظاهرات آنها محکوم نیست و ما هم که تنها عقیده ی خود را ابراز می کنیم محکوم هستیم.

9. دانشجویانی از دانشگاههای دیگر به دانشگاه تهران بردند تا در مقابل جنبش سبز دانشجویی تحرک کند .
آیا این مانند نفاق پروری نیست .

10. چرا صدا و سیما سخنان امام خمینی را آنهایی که به نفع خودش و جریان دولت (1+9) می باشد را به کرات پخش می کنذ و سخنان دیگر امام را هم که با شرایط کنونی و با دیدگاه آنها مخالف است را پخش نمی کند. این سخن امام که "آب وبرق مردم باید رایگان شود " را به فراموشی سپرده و در بحث یارانه ها می گویند اگر امام هم بود همین کار را می کرد و سخن " اگر دشمن از کسی از شما تعریف کرد با او به مبارزه برخیزید " را به کرات پخش کرده است .آیا این جمله دادن برگ برنده به دشمنان این مرز وبوم نیست و حال آنها بیایند از رهبر امعظم انقلاب تمجید کنند آیا ما باید او را طرد کنیم.......
11. هشدار به سران نفاق می دهیم ( به خصوص به دولت و سپاه و صداو سیما) همانگونه که برادران ارتشی بیانه برای دفاع مردم دربرابر ظلم سپاه دادند ما هم دیگر ساکت نخواهیم نشست و تاکنون به مدارا با برادران برخورد کردیم و اگر آتش بر مردم گشودند برای دفاع از مردم خون خود را نثار می کنیم و بدانید که ماه پشت ابر و حکومت با ظلم باقی نمی ماند.

12. آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب ، مراجع تقلید به خصوص آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله صانعی وآیت الله جوادی آملی و موسوی اردبیلی و کلیه دوستداران انقلاب و امام که امروز سبز پوش شده اند داریم.

دانشجویان پیام نورگلستان - واحد گرگان
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی –واحد گرگان
دانشجویان دانشگاه جامع گلستان
دانشجویان دانشگاه منابع طبیعی گرگان

بیانیه دانشجویان دانشگاههای گرگان: بیش از این سکوت نخواهیم کرد


دانشجویان دانشگاه های گرگان با صدور بیانیه ای اقدام عملکرد سازمان صداوسیما در هتک حرمت بنیانگذار نظام را محکوم کردند و هشدار دادند که بیش از این ساکت نخواهند ماند و خون خود را تقدیم ملت خواهند.

به گزارش جرس، متن این بیانیه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

من اين را اعلام میكنم كه اگر كسی به من فحش بدهد، عكس من را پاره كند، احدی حق ندارد كه به او تعرض بكند. حرام است تعرض كردن به كسی كه به من فحش بدهد، عكس مرا پاره كند، مرا بزند، هر كاری بكند. احدی حق ندارد در اين وقتی كه ما گرفتار هستيم در اين مصيبت بزرگ، با او مقابله كند تا اينكه به زد و خورد برسد و غائله ايجاد بشود. امروز ما آرامش میخواهيم.
روحالله موسوی خمینی - صحیفهنور جلد 11 صفحه 177

با سلام و درود به بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و شهدای ایران اسلامی و مردم فهیم و همیشه در صحنه ایران .

آن زمان که عکس امام راحل را آتش زدند انگار قلب ما را با گلوله ی سربی داغ کردند .جامعه دانشجویی

این حرکت را محکوم کرد و ما دانشجویان جنبش سبز گرگان هم این حرکت را محکوم می کنیم و از

مسئولان قضایی می خواهیم که با عوامل آن برخورد جدی کنند.

چند نکته دارای ابهام است که باید به آن پاسخ داد:

1.چرا اتهام به سمت جنبش سبز است و آیا این حرکت باعث برتری این جنبش می شود و یا کسانی که بذر نفاق در جامعه می پاشند و تمام امکانات دولتی در اختیار آنهاست این کار را کردند تا دانشجو و طلبه از هم دور شوند و یا اینکه بستر را برای تحت فشار دادن جنبش مردمی سبز فراهم آورند

2. صدا وسیمای ما چرا تصاویر موهن حتک حرمت امام را پخش کرد .آیا این یک سناریوی از پیش تعیین شده برای خراب کردن جنبش مردمی سبزی نبوده است .حکومت که یک روزنامه را به علت چاپ تصویری از معبد صهیونیستی توقیف می کند چرا اجازه انمتشار چنین تصویری را داده است.

3.آقای میر حسین موسوی جزئی از انقلاب بوده و می باشد .چرا به او این قدر راحت تهمت براندازی
می زنند.مگر خداوند تبارک وتعالی تهمت را گناه بر نمی شمرد و آن را منع نکرده است.

4.چرا نیروی انتظامی مردم را تهدید به مرگ می کند در حالیکه مردم تنها برای بیان دیدگاههای خود به خیابان می آیند و اگر نیرویی در مقابل آنها نباشد که آنها را تحریک کند آنها هم واکنش نشان نمی دهند.
براستی درست گفت که : "هر عملی را عکس العملی است."

5. از دفتر نشر آثار امام خمینی بخاطر موضع گیری صحیح و به موقع تشکرو شکستن حرمت امام توسط رسانه غیر ملی (خصوصی دولت) را محکوم می کنیم .

6. هیچ کدام از طرفداران جنبش سبزوابسته به بیگانه نبوده و شاید مارکسیست ها و توده ای ها و..... از این جنبش حمایت کنند که علی الظاهر آشکار نمی باشد

7. دوستداران امام و نزدیکان او را مورد حملات بی شرمانه قرار می دهند و خود را دوست امام و انقلاب معرفی می کنند و پروژه ی تخریب خاتمی ، سید حسن خمینی، ناطق نوری ، هاشمی رفسنجانی، کروبی ، موسوی و هزاران دوستدار انقلاب را دارند تا شاید بتوانند تنها خود باشند.

8. اگر تظاهرات دوستان ما را در روز 16 آذر محکوم می کنند چرا به برادران بسیجی (که جهره منافق گرفته اند) امکانات نظیر بلندگو ، پوستر می دهند و در وافع تظاهرات آنها محکوم نیست و ما هم که تنها عقیده ی خود را ابراز می کنیم محکوم هستیم.

9. دانشجویانی از دانشگاههای دیگر به دانشگاه تهران بردند تا در مقابل جنبش سبز دانشجویی تحرک کند .
آیا این مانند نفاق پروری نیست .

10. چرا صدا و سیما سخنان امام خمینی را آنهایی که به نفع خودش و جریان دولت (1+9) می باشد را به کرات پخش می کنذ و سخنان دیگر امام را هم که با شرایط کنونی و با دیدگاه آنها مخالف است را پخش نمی کند. این سخن امام که "آب وبرق مردم باید رایگان شود " را به فراموشی سپرده و در بحث یارانه ها می گویند اگر امام هم بود همین کار را می کرد و سخن " اگر دشمن از کسی از شما تعریف کرد با او به مبارزه برخیزید " را به کرات پخش کرده است .آیا این جمله دادن برگ برنده به دشمنان این مرز وبوم نیست و حال آنها بیایند از رهبر امعظم انقلاب تمجید کنند آیا ما باید او را طرد کنیم.......
11. هشدار به سران نفاق می دهیم ( به خصوص به دولت و سپاه و صداو سیما) همانگونه که برادران ارتشی بیانه برای دفاع مردم دربرابر ظلم سپاه دادند ما هم دیگر ساکت نخواهیم نشست و تاکنون به مدارا با برادران برخورد کردیم و اگر آتش بر مردم گشودند برای دفاع از مردم خون خود را نثار می کنیم و بدانید که ماه پشت ابر و حکومت با ظلم باقی نمی ماند.

12. آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب ، مراجع تقلید به خصوص آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله صانعی وآیت الله جوادی آملی و موسوی اردبیلی و کلیه دوستداران انقلاب و امام که امروز سبز پوش شده اند داریم.

دانشجویان پیام نورگلستان - واحد گرگان
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی –واحد گرگان
دانشجویان دانشگاه جامع گلستان
دانشجویان دانشگاه منابع طبیعی گرگان

بیانیه دانشجویان دانشگاههای گرگان: بیش از این سکوت نخواهیم کرد


دانشجویان دانشگاه های گرگان با صدور بیانیه ای اقدام عملکرد سازمان صداوسیما در هتک حرمت بنیانگذار نظام را محکوم کردند و هشدار دادند که بیش از این ساکت نخواهند ماند و خون خود را تقدیم ملت خواهند.

به گزارش جرس، متن این بیانیه بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

من اين را اعلام میكنم كه اگر كسی به من فحش بدهد، عكس من را پاره كند، احدی حق ندارد كه به او تعرض بكند. حرام است تعرض كردن به كسی كه به من فحش بدهد، عكس مرا پاره كند، مرا بزند، هر كاری بكند. احدی حق ندارد در اين وقتی كه ما گرفتار هستيم در اين مصيبت بزرگ، با او مقابله كند تا اينكه به زد و خورد برسد و غائله ايجاد بشود. امروز ما آرامش میخواهيم.
روحالله موسوی خمینی - صحیفهنور جلد 11 صفحه 177

با سلام و درود به بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران و شهدای ایران اسلامی و مردم فهیم و همیشه در صحنه ایران .

آن زمان که عکس امام راحل را آتش زدند انگار قلب ما را با گلوله ی سربی داغ کردند .جامعه دانشجویی

این حرکت را محکوم کرد و ما دانشجویان جنبش سبز گرگان هم این حرکت را محکوم می کنیم و از

مسئولان قضایی می خواهیم که با عوامل آن برخورد جدی کنند.

چند نکته دارای ابهام است که باید به آن پاسخ داد:

1.چرا اتهام به سمت جنبش سبز است و آیا این حرکت باعث برتری این جنبش می شود و یا کسانی که بذر نفاق در جامعه می پاشند و تمام امکانات دولتی در اختیار آنهاست این کار را کردند تا دانشجو و طلبه از هم دور شوند و یا اینکه بستر را برای تحت فشار دادن جنبش مردمی سبز فراهم آورند

2. صدا وسیمای ما چرا تصاویر موهن حتک حرمت امام را پخش کرد .آیا این یک سناریوی از پیش تعیین شده برای خراب کردن جنبش مردمی سبزی نبوده است .حکومت که یک روزنامه را به علت چاپ تصویری از معبد صهیونیستی توقیف می کند چرا اجازه انمتشار چنین تصویری را داده است.

3.آقای میر حسین موسوی جزئی از انقلاب بوده و می باشد .چرا به او این قدر راحت تهمت براندازی
می زنند.مگر خداوند تبارک وتعالی تهمت را گناه بر نمی شمرد و آن را منع نکرده است.

4.چرا نیروی انتظامی مردم را تهدید به مرگ می کند در حالیکه مردم تنها برای بیان دیدگاههای خود به خیابان می آیند و اگر نیرویی در مقابل آنها نباشد که آنها را تحریک کند آنها هم واکنش نشان نمی دهند.
براستی درست گفت که : "هر عملی را عکس العملی است."

5. از دفتر نشر آثار امام خمینی بخاطر موضع گیری صحیح و به موقع تشکرو شکستن حرمت امام توسط رسانه غیر ملی (خصوصی دولت) را محکوم می کنیم .

6. هیچ کدام از طرفداران جنبش سبزوابسته به بیگانه نبوده و شاید مارکسیست ها و توده ای ها و..... از این جنبش حمایت کنند که علی الظاهر آشکار نمی باشد

7. دوستداران امام و نزدیکان او را مورد حملات بی شرمانه قرار می دهند و خود را دوست امام و انقلاب معرفی می کنند و پروژه ی تخریب خاتمی ، سید حسن خمینی، ناطق نوری ، هاشمی رفسنجانی، کروبی ، موسوی و هزاران دوستدار انقلاب را دارند تا شاید بتوانند تنها خود باشند.

8. اگر تظاهرات دوستان ما را در روز 16 آذر محکوم می کنند چرا به برادران بسیجی (که جهره منافق گرفته اند) امکانات نظیر بلندگو ، پوستر می دهند و در وافع تظاهرات آنها محکوم نیست و ما هم که تنها عقیده ی خود را ابراز می کنیم محکوم هستیم.

9. دانشجویانی از دانشگاههای دیگر به دانشگاه تهران بردند تا در مقابل جنبش سبز دانشجویی تحرک کند .
آیا این مانند نفاق پروری نیست .

10. چرا صدا و سیما سخنان امام خمینی را آنهایی که به نفع خودش و جریان دولت (1+9) می باشد را به کرات پخش می کنذ و سخنان دیگر امام را هم که با شرایط کنونی و با دیدگاه آنها مخالف است را پخش نمی کند. این سخن امام که "آب وبرق مردم باید رایگان شود " را به فراموشی سپرده و در بحث یارانه ها می گویند اگر امام هم بود همین کار را می کرد و سخن " اگر دشمن از کسی از شما تعریف کرد با او به مبارزه برخیزید " را به کرات پخش کرده است .آیا این جمله دادن برگ برنده به دشمنان این مرز وبوم نیست و حال آنها بیایند از رهبر امعظم انقلاب تمجید کنند آیا ما باید او را طرد کنیم.......
11. هشدار به سران نفاق می دهیم ( به خصوص به دولت و سپاه و صداو سیما) همانگونه که برادران ارتشی بیانه برای دفاع مردم دربرابر ظلم سپاه دادند ما هم دیگر ساکت نخواهیم نشست و تاکنون به مدارا با برادران برخورد کردیم و اگر آتش بر مردم گشودند برای دفاع از مردم خون خود را نثار می کنیم و بدانید که ماه پشت ابر و حکومت با ظلم باقی نمی ماند.

12. آرزوی سلامتی برای رهبر معظم انقلاب ، مراجع تقلید به خصوص آیت الله مکارم شیرازی ، آیت الله صانعی وآیت الله جوادی آملی و موسوی اردبیلی و کلیه دوستداران انقلاب و امام که امروز سبز پوش شده اند داریم.

دانشجویان پیام نورگلستان - واحد گرگان
دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی –واحد گرگان
دانشجویان دانشگاه جامع گلستان
دانشجویان دانشگاه منابع طبیعی گرگان

کلینتون: تلاش های دولت اوباما برای تعامل با ایران به نتیجه نرسیده است





هيلارى كلينتون؛ وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا مى گويد: تلاش هاى تقريبا يك ساله دولت باراك اوباما براى ايجاد تعامل با ايران به نتيجه اى نرسيده است و لذا اعمال تحريم هاى تازه عليه جمهورى اسلامى ضرورى است.

خانم كلينتون، روز دو شنبه در پاسخ به پرسشى پيرامون گزارش روزنامه هاى اروپايى و آمريكايى مبنى بر انجام آزمايش هايى توسط جمهورى اسلامى ايران كه مى تواند تنها در ساختن بمب هسته اى به كار رود گفت كه وى نمى تواند در مورد گزارش روزنامه ها اظهار نظر كند.

او در عين حال گفت: تلاش هاى تقريبا يك ساله دولت اوباما براى حل مسئله اتمى ايران از راه گفت و گو، به ثمر ننشسته است. از اين رو، براى واداشتن جمهورى اسلامى به ارائه اطلاعات بيشتر در زمینه فعاليت هاى اتمى اش، به تحريم هاى بيشتر نياز است.

سخنان بد بينانه وزير امور خارجه آمريكا هنگامى بیان می شود كه مهلت مقرر شده از سوى باراك اوباما براى دولت ايران تا دهم دى ماه آينده به پايان مى رسد.

خانم كلينتون گفت: «نگرانى ما در مورد قصد و هدف هاى برنامه اتمى دولت ايران، با افشاى تاسيسات پنهانى غنى سازى در قم تشديد شد و اين كه مقام هاى ايرانى از پى گيرى گفت و گوها بر سر مبادله اورانيوم غنى شده براى راكتور پژوهشى تهران سر باز زدند.»

وی در ادامه سخنان خود به سياست دولت آمريكا در قبال برنامه هسته اى جمهورى اسلامى اشاره كرد و گفت: «ما راه دوگانه اى را كه اوباما تعيين كرده، پى گرفتيم. يك مسير دو سويه كه بر اساس آن به دولت ايران فرصت داديم كه در گفت و گوهاى جدى و معنى دار شركت کند.»

وزیر امور خارجه آمریکا افزود: «ما به گروه پنج به علاوه يك پيوستيم و فكر نمى كنم، كسى در اين امر ترديد كند كه تلاش هاى ما، نتیجه بسيار اندكى داشت. اين يك مسير بود كه طى كرديم. مسير دوم، آوردن جامعه جهانى براى اقدامى متحد و مشترك در برابر مقام هاى ايران است تا با فشار بين المللى، اهميت تغيير رفتار به آنان يادآورى شود.»

سخنان وزير خارجه آمريكا روز دو شنبه در حضور «ميگوئل موراتینوس»؛ وزير امور خارجه اسپانيا ايراد شد كه هم اينك در جريان يك سفر رسمى در واشينگتن به سر مى برد.

خانم كلينتون در پايان، با اشاره به سخنان اخير رییس و برخى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مبنى بر ايجاد ده تا بيست مركز غنى سازى جديد در ايران گفت: «اين اقدام ها در پى افشاى تاسيسات پنهانى غنى سازى در قم صورت مى گيرد و هر يك از تحولات موجب نگرانى عميق است.»

آمریکا و دیگر کشورهای غربی به اهداف برنامه اتمی ایران مشکوک هستند اما تهران می گوید: فعالیت های اتمی اش با هدف رسیدن به بمب اتمی نیست.

لغو نشست قدرت های جهانی

در همین حال، نشست نمایندگان پنج قدرت جهانی برای بررسی فعالیت های هسته ای ایران که قرار بود روز دو شنبه برگزار شود، به درخواست چین لغو شد.

پیشتر آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه که اعضای دائمی شورای امنیت هستند، همراه با آلمان قرار بود برای بررسی پرونده اتمی ایران، روز جمعه، تشکیل جلسه دهند.

اما مقام هایی از سه کشور دارای حق وتو، به دلیل محرمانه بودن اسنادشان پیرامون فعالیت های اتمی ایران درخواست کردند که این جلسه روز دو شنبه برگزار شود.

قرار بود؛ نشست بررسی پرونده اتمی ایران در بروکسل و یا در حاشیه نشست تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ انجام شود.

به گفته یکی از مقام های چین؛ دلیل لغو نشست دو شنبه، مشکلات برنامه ریزی بوده و حال قرار است که طرف های درگیر، از طریق کنفرانس تلفنی به تبادل اطلاعات بپردازند.

کلینتون: تلاش های دولت اوباما برای تعامل با ایران به نتیجه نرسیده است





هيلارى كلينتون؛ وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا مى گويد: تلاش هاى تقريبا يك ساله دولت باراك اوباما براى ايجاد تعامل با ايران به نتيجه اى نرسيده است و لذا اعمال تحريم هاى تازه عليه جمهورى اسلامى ضرورى است.

خانم كلينتون، روز دو شنبه در پاسخ به پرسشى پيرامون گزارش روزنامه هاى اروپايى و آمريكايى مبنى بر انجام آزمايش هايى توسط جمهورى اسلامى ايران كه مى تواند تنها در ساختن بمب هسته اى به كار رود گفت كه وى نمى تواند در مورد گزارش روزنامه ها اظهار نظر كند.

او در عين حال گفت: تلاش هاى تقريبا يك ساله دولت اوباما براى حل مسئله اتمى ايران از راه گفت و گو، به ثمر ننشسته است. از اين رو، براى واداشتن جمهورى اسلامى به ارائه اطلاعات بيشتر در زمینه فعاليت هاى اتمى اش، به تحريم هاى بيشتر نياز است.

سخنان بد بينانه وزير امور خارجه آمريكا هنگامى بیان می شود كه مهلت مقرر شده از سوى باراك اوباما براى دولت ايران تا دهم دى ماه آينده به پايان مى رسد.

خانم كلينتون گفت: «نگرانى ما در مورد قصد و هدف هاى برنامه اتمى دولت ايران، با افشاى تاسيسات پنهانى غنى سازى در قم تشديد شد و اين كه مقام هاى ايرانى از پى گيرى گفت و گوها بر سر مبادله اورانيوم غنى شده براى راكتور پژوهشى تهران سر باز زدند.»

وی در ادامه سخنان خود به سياست دولت آمريكا در قبال برنامه هسته اى جمهورى اسلامى اشاره كرد و گفت: «ما راه دوگانه اى را كه اوباما تعيين كرده، پى گرفتيم. يك مسير دو سويه كه بر اساس آن به دولت ايران فرصت داديم كه در گفت و گوهاى جدى و معنى دار شركت کند.»

وزیر امور خارجه آمریکا افزود: «ما به گروه پنج به علاوه يك پيوستيم و فكر نمى كنم، كسى در اين امر ترديد كند كه تلاش هاى ما، نتیجه بسيار اندكى داشت. اين يك مسير بود كه طى كرديم. مسير دوم، آوردن جامعه جهانى براى اقدامى متحد و مشترك در برابر مقام هاى ايران است تا با فشار بين المللى، اهميت تغيير رفتار به آنان يادآورى شود.»

سخنان وزير خارجه آمريكا روز دو شنبه در حضور «ميگوئل موراتینوس»؛ وزير امور خارجه اسپانيا ايراد شد كه هم اينك در جريان يك سفر رسمى در واشينگتن به سر مى برد.

خانم كلينتون در پايان، با اشاره به سخنان اخير رییس و برخى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مبنى بر ايجاد ده تا بيست مركز غنى سازى جديد در ايران گفت: «اين اقدام ها در پى افشاى تاسيسات پنهانى غنى سازى در قم صورت مى گيرد و هر يك از تحولات موجب نگرانى عميق است.»

آمریکا و دیگر کشورهای غربی به اهداف برنامه اتمی ایران مشکوک هستند اما تهران می گوید: فعالیت های اتمی اش با هدف رسیدن به بمب اتمی نیست.

لغو نشست قدرت های جهانی

در همین حال، نشست نمایندگان پنج قدرت جهانی برای بررسی فعالیت های هسته ای ایران که قرار بود روز دو شنبه برگزار شود، به درخواست چین لغو شد.

پیشتر آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه که اعضای دائمی شورای امنیت هستند، همراه با آلمان قرار بود برای بررسی پرونده اتمی ایران، روز جمعه، تشکیل جلسه دهند.

اما مقام هایی از سه کشور دارای حق وتو، به دلیل محرمانه بودن اسنادشان پیرامون فعالیت های اتمی ایران درخواست کردند که این جلسه روز دو شنبه برگزار شود.

قرار بود؛ نشست بررسی پرونده اتمی ایران در بروکسل و یا در حاشیه نشست تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ انجام شود.

به گفته یکی از مقام های چین؛ دلیل لغو نشست دو شنبه، مشکلات برنامه ریزی بوده و حال قرار است که طرف های درگیر، از طریق کنفرانس تلفنی به تبادل اطلاعات بپردازند.

کلینتون: تلاش های دولت اوباما برای تعامل با ایران به نتیجه نرسیده است





هيلارى كلينتون؛ وزير امور خارجه ايالات متحده آمريكا مى گويد: تلاش هاى تقريبا يك ساله دولت باراك اوباما براى ايجاد تعامل با ايران به نتيجه اى نرسيده است و لذا اعمال تحريم هاى تازه عليه جمهورى اسلامى ضرورى است.

خانم كلينتون، روز دو شنبه در پاسخ به پرسشى پيرامون گزارش روزنامه هاى اروپايى و آمريكايى مبنى بر انجام آزمايش هايى توسط جمهورى اسلامى ايران كه مى تواند تنها در ساختن بمب هسته اى به كار رود گفت كه وى نمى تواند در مورد گزارش روزنامه ها اظهار نظر كند.

او در عين حال گفت: تلاش هاى تقريبا يك ساله دولت اوباما براى حل مسئله اتمى ايران از راه گفت و گو، به ثمر ننشسته است. از اين رو، براى واداشتن جمهورى اسلامى به ارائه اطلاعات بيشتر در زمینه فعاليت هاى اتمى اش، به تحريم هاى بيشتر نياز است.

سخنان بد بينانه وزير امور خارجه آمريكا هنگامى بیان می شود كه مهلت مقرر شده از سوى باراك اوباما براى دولت ايران تا دهم دى ماه آينده به پايان مى رسد.

خانم كلينتون گفت: «نگرانى ما در مورد قصد و هدف هاى برنامه اتمى دولت ايران، با افشاى تاسيسات پنهانى غنى سازى در قم تشديد شد و اين كه مقام هاى ايرانى از پى گيرى گفت و گوها بر سر مبادله اورانيوم غنى شده براى راكتور پژوهشى تهران سر باز زدند.»

وی در ادامه سخنان خود به سياست دولت آمريكا در قبال برنامه هسته اى جمهورى اسلامى اشاره كرد و گفت: «ما راه دوگانه اى را كه اوباما تعيين كرده، پى گرفتيم. يك مسير دو سويه كه بر اساس آن به دولت ايران فرصت داديم كه در گفت و گوهاى جدى و معنى دار شركت کند.»

وزیر امور خارجه آمریکا افزود: «ما به گروه پنج به علاوه يك پيوستيم و فكر نمى كنم، كسى در اين امر ترديد كند كه تلاش هاى ما، نتیجه بسيار اندكى داشت. اين يك مسير بود كه طى كرديم. مسير دوم، آوردن جامعه جهانى براى اقدامى متحد و مشترك در برابر مقام هاى ايران است تا با فشار بين المللى، اهميت تغيير رفتار به آنان يادآورى شود.»

سخنان وزير خارجه آمريكا روز دو شنبه در حضور «ميگوئل موراتینوس»؛ وزير امور خارجه اسپانيا ايراد شد كه هم اينك در جريان يك سفر رسمى در واشينگتن به سر مى برد.

خانم كلينتون در پايان، با اشاره به سخنان اخير رییس و برخى از نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، مبنى بر ايجاد ده تا بيست مركز غنى سازى جديد در ايران گفت: «اين اقدام ها در پى افشاى تاسيسات پنهانى غنى سازى در قم صورت مى گيرد و هر يك از تحولات موجب نگرانى عميق است.»

آمریکا و دیگر کشورهای غربی به اهداف برنامه اتمی ایران مشکوک هستند اما تهران می گوید: فعالیت های اتمی اش با هدف رسیدن به بمب اتمی نیست.

لغو نشست قدرت های جهانی

در همین حال، نشست نمایندگان پنج قدرت جهانی برای بررسی فعالیت های هسته ای ایران که قرار بود روز دو شنبه برگزار شود، به درخواست چین لغو شد.

پیشتر آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه که اعضای دائمی شورای امنیت هستند، همراه با آلمان قرار بود برای بررسی پرونده اتمی ایران، روز جمعه، تشکیل جلسه دهند.

اما مقام هایی از سه کشور دارای حق وتو، به دلیل محرمانه بودن اسنادشان پیرامون فعالیت های اتمی ایران درخواست کردند که این جلسه روز دو شنبه برگزار شود.

قرار بود؛ نشست بررسی پرونده اتمی ایران در بروکسل و یا در حاشیه نشست تغییرات آب و هوایی در کپنهاگ انجام شود.

به گفته یکی از مقام های چین؛ دلیل لغو نشست دو شنبه، مشکلات برنامه ریزی بوده و حال قرار است که طرف های درگیر، از طریق کنفرانس تلفنی به تبادل اطلاعات بپردازند.

اعتراض دانشجویان سبز معترض دانشگاه صنعتی سهند تبریز به سناریوی "توهین به امام"+لینک فیلم و عکس

دوشنبه، ۲۳ آذر، ۱۳۸۸

دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز با بازوبندها و شال های سبز نسبت به سناریوی جدید کودتاچیان و سرکوبگران حکومتی اعتراض کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشگاه صنعتی سهند تبریز با حضور در مراسمی که بسیج این دانشگاه برای عوام فریبی برگزار می کرد، حضور یافته و اعتراض خود را به دروغ پراکنی ها و هوچی گری های صورت گرفته در صداوسیما و گستاخی سران کودتاچیان در سخنرانی های خود به جنبش راه سبز اعلام کردند. دانشجویان سهند همچنین نسبت به حملات صورت گرفته به دانشجویان در روز 16 آذر معترض بودند.

دانشجویان با سر دادن شعارهای "مجتهد واقعی منتظری- صانعی" مانع سخنرانی توهین آمیز حجت الاسلام خدیوی، نماینده نهاد رهبری در دانشگاه سهند، بر علیه آیت الله منتظری شدند.

همچنین دانشجویان با سر دادن شعارهای "مرگ بر دروغگو" ، "بسیجی فاشیسته، پول میگیره وامیسته"،"حسین حسین شعارشه، تجاوز افتخارشه" و "اگر بسیجی نبود، ترانه پیش ما بود" در حین سخنرانی دانشجویان بسیجی اعتراض خود را نسبت به توطئه جدید سرکوبگران اعلام کرده و مانع از دروغ پراکنی اعضای تشکل شبه نظامی بسیج در دانشگاه شدند.

بنابر گزارش ها دانشجویان دانشگاه سهند تبریز اعلام کردند که سناریوی "توهین به امام خمینی" همچون توطئه ی "معاویه علیه حضرت علی (ع)" است و این پروژه نباید دست آویزی برای سرکوب بیشتر آزادی خواهان و آغاز موج جدیدی از دستگیری ها شود. در پی این سخنان، بسیجی ها قصد حمله به دانشجویان کردند که در مقابله با جدیت و تعدد دانشجویان معترض، عقب نشستند.

دانشجویان معترض با بهم ریختن تجمع حکومتی بسیج و خروج از محل تجمع در صحن دانشگاه به راهپیمایی پرداختند و در انتها با تشکیل حلقه ی انسانی و سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و سرود یار دبستانی به اعتراض سبز خود پایان دادند.

قابل ذکر است که دانشجویان معترض دانشگاه سهند در چند وقت اخیر برنامه های حکومتی در دانشگاه را مورد اعتراض خود قرار داده اند.

در پایان دانشجویان معترض اعلام کردند که تا برچیده شدن بساط دیکتاتوری و کودتا به اعتراض و تجمع ادامه خواهند داد.

این دانشجویان همچنین ویدئویی از تظاهرات خود منتشر کرده اند که می توانید در لینک زیر مشاهده کنید

اعتراض دانشجویان سبز معترض دانشگاه صنعتی سهند تبریز به سناریوی "توهین به امام"+لینک فیلم و عکس

دوشنبه، ۲۳ آذر، ۱۳۸۸

دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز با بازوبندها و شال های سبز نسبت به سناریوی جدید کودتاچیان و سرکوبگران حکومتی اعتراض کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشگاه صنعتی سهند تبریز با حضور در مراسمی که بسیج این دانشگاه برای عوام فریبی برگزار می کرد، حضور یافته و اعتراض خود را به دروغ پراکنی ها و هوچی گری های صورت گرفته در صداوسیما و گستاخی سران کودتاچیان در سخنرانی های خود به جنبش راه سبز اعلام کردند. دانشجویان سهند همچنین نسبت به حملات صورت گرفته به دانشجویان در روز 16 آذر معترض بودند.

دانشجویان با سر دادن شعارهای "مجتهد واقعی منتظری- صانعی" مانع سخنرانی توهین آمیز حجت الاسلام خدیوی، نماینده نهاد رهبری در دانشگاه سهند، بر علیه آیت الله منتظری شدند.

همچنین دانشجویان با سر دادن شعارهای "مرگ بر دروغگو" ، "بسیجی فاشیسته، پول میگیره وامیسته"،"حسین حسین شعارشه، تجاوز افتخارشه" و "اگر بسیجی نبود، ترانه پیش ما بود" در حین سخنرانی دانشجویان بسیجی اعتراض خود را نسبت به توطئه جدید سرکوبگران اعلام کرده و مانع از دروغ پراکنی اعضای تشکل شبه نظامی بسیج در دانشگاه شدند.

بنابر گزارش ها دانشجویان دانشگاه سهند تبریز اعلام کردند که سناریوی "توهین به امام خمینی" همچون توطئه ی "معاویه علیه حضرت علی (ع)" است و این پروژه نباید دست آویزی برای سرکوب بیشتر آزادی خواهان و آغاز موج جدیدی از دستگیری ها شود. در پی این سخنان، بسیجی ها قصد حمله به دانشجویان کردند که در مقابله با جدیت و تعدد دانشجویان معترض، عقب نشستند.

دانشجویان معترض با بهم ریختن تجمع حکومتی بسیج و خروج از محل تجمع در صحن دانشگاه به راهپیمایی پرداختند و در انتها با تشکیل حلقه ی انسانی و سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و سرود یار دبستانی به اعتراض سبز خود پایان دادند.

قابل ذکر است که دانشجویان معترض دانشگاه سهند در چند وقت اخیر برنامه های حکومتی در دانشگاه را مورد اعتراض خود قرار داده اند.

در پایان دانشجویان معترض اعلام کردند که تا برچیده شدن بساط دیکتاتوری و کودتا به اعتراض و تجمع ادامه خواهند داد.

این دانشجویان همچنین ویدئویی از تظاهرات خود منتشر کرده اند که می توانید در لینک زیر مشاهده کنید

اعتراض دانشجویان سبز معترض دانشگاه صنعتی سهند تبریز به سناریوی "توهین به امام"+لینک فیلم و عکس

دوشنبه، ۲۳ آذر، ۱۳۸۸

دانشجویان دانشگاه صنعتی سهند تبریز با بازوبندها و شال های سبز نسبت به سناریوی جدید کودتاچیان و سرکوبگران حکومتی اعتراض کردند.

به گزارش خبرنامه امیرکبیر دانشگاه صنعتی سهند تبریز با حضور در مراسمی که بسیج این دانشگاه برای عوام فریبی برگزار می کرد، حضور یافته و اعتراض خود را به دروغ پراکنی ها و هوچی گری های صورت گرفته در صداوسیما و گستاخی سران کودتاچیان در سخنرانی های خود به جنبش راه سبز اعلام کردند. دانشجویان سهند همچنین نسبت به حملات صورت گرفته به دانشجویان در روز 16 آذر معترض بودند.

دانشجویان با سر دادن شعارهای "مجتهد واقعی منتظری- صانعی" مانع سخنرانی توهین آمیز حجت الاسلام خدیوی، نماینده نهاد رهبری در دانشگاه سهند، بر علیه آیت الله منتظری شدند.

همچنین دانشجویان با سر دادن شعارهای "مرگ بر دروغگو" ، "بسیجی فاشیسته، پول میگیره وامیسته"،"حسین حسین شعارشه، تجاوز افتخارشه" و "اگر بسیجی نبود، ترانه پیش ما بود" در حین سخنرانی دانشجویان بسیجی اعتراض خود را نسبت به توطئه جدید سرکوبگران اعلام کرده و مانع از دروغ پراکنی اعضای تشکل شبه نظامی بسیج در دانشگاه شدند.

بنابر گزارش ها دانشجویان دانشگاه سهند تبریز اعلام کردند که سناریوی "توهین به امام خمینی" همچون توطئه ی "معاویه علیه حضرت علی (ع)" است و این پروژه نباید دست آویزی برای سرکوب بیشتر آزادی خواهان و آغاز موج جدیدی از دستگیری ها شود. در پی این سخنان، بسیجی ها قصد حمله به دانشجویان کردند که در مقابله با جدیت و تعدد دانشجویان معترض، عقب نشستند.

دانشجویان معترض با بهم ریختن تجمع حکومتی بسیج و خروج از محل تجمع در صحن دانشگاه به راهپیمایی پرداختند و در انتها با تشکیل حلقه ی انسانی و سر دادن شعار "مرگ بر دیکتاتور" و سرود یار دبستانی به اعتراض سبز خود پایان دادند.

قابل ذکر است که دانشجویان معترض دانشگاه سهند در چند وقت اخیر برنامه های حکومتی در دانشگاه را مورد اعتراض خود قرار داده اند.

در پایان دانشجویان معترض اعلام کردند که تا برچیده شدن بساط دیکتاتوری و کودتا به اعتراض و تجمع ادامه خواهند داد.

این دانشجویان همچنین ویدئویی از تظاهرات خود منتشر کرده اند که می توانید در لینک زیر مشاهده کنید

حمایت احمد باطبی از مجید توکلی با سر کردن حجاب

در پی انتشار خبری از خبرگزاری فارس احمدباطبی و تنی چند از فعالان سیاسی و حقوق بشری با اقدامی جالب لچک بر سر کشیدند تا اعلام کنند که مجید توکلی تحقیر نشده است بلکه تکثیر شده است

حمایت احمد باطبی از مجید توکلی با سر کردن حجاب

در پی انتشار خبری از خبرگزاری فارس احمدباطبی و تنی چند از فعالان سیاسی و حقوق بشری با اقدامی جالب لچک بر سر کشیدند تا اعلام کنند که مجید توکلی تحقیر نشده است بلکه تکثیر شده است

حمایت احمد باطبی از مجید توکلی با سر کردن حجاب

در پی انتشار خبری از خبرگزاری فارس احمدباطبی و تنی چند از فعالان سیاسی و حقوق بشری با اقدامی جالب لچک بر سر کشیدند تا اعلام کنند که مجید توکلی تحقیر نشده است بلکه تکثیر شده است

تضعيف حقوق بشر خيانت به بشريت است


به مناسبت سالگرد امضای اعلاميه حقوق بشر
تضعيف حقوق بشر خيانت به بشريت است

از نشانه هايي که در تاريخ زندگی انسان وجود دارد، می توان نتيجه گرفت که او، از آن زمان که از لحاظ نيروی درک و هوش خود از جانداران ديگر متفاوت شد، تا کنون و بدون توقف چند خواست مشخص را دنبال کرده است: آزاد بودن، گرفتار تبعيض نشدن، و در رفاه و امنيت به شادمانی زيستن. البته آشکار است که، در دوره های مختلف تاريخی، شکل و محتوای اين خواست ها با آنچه که انسان امروز خواهان آن است تفاوت هایی زمان مند داشته است اما، به نسبت امکانات زمانه و در جوامع مختلف، «روح اصلی ِ» اين خواست ها هميشه وجود داشته است.
خواست «آزادی» در ذهن فردی که در نظام طايفه ای زندگی می کرده، طبعاً با همان خواست در ذهن شخصی که در دوران برده داری بسر می برده، و يا در ذهن انسان حاضر در نظام زمين داری بزرگ، تفاوت هايي داشته است. مفهوم «رفاه» نيز برای آن که در قرون وسطا می زيسته با کسی که در دوران شکوفایی بورژوازی چشم بر جهان گشوده کاملا فرق می کرده است. و همچنين است خواست هاي ديگر اصلی انسان. اما به جرات می توان گفت که هيچ دوره ای وجود نداشته که انسان از رفاه ـ که مجموعه ای از خوب خوردن، خوب نوشيدن، سرپناه راحت داشتن، و با سلامت و امنيت و صلح و آشتی زيستن است ـ خوشش نيامده باشد. هيچ زمانی در تاريخ نيست که بگويند در آن زمان مردم دوست داشتند در زندان باشند، دوست داشتند شکنجه شوند، و دوست داشتند حاکم يا حاکمينی بر آن ها مسلط باشند که مدام بر سرشان بکوبند. يا نمی توانيم شاهد آوريم که مردمانی در تاريخ بوده اند که از تبعيض خوشحال می شدند و يا بدبختی و رنج و گريه و اندوه را بيش از شادمانی و خنديدن دوست می داشتند ـ حتی اگر اين اشک و گريه به عنوان ثواب به آن ها تحميل شده باشد. آن ها حتی اگر به شوق بهشتی فردايي سر به ديوار کوبيده و اشک ريخته باشند همچنان با داشتن خوشحالی های کوچکی که وعده ی بهشتی هم پشتوانه اش نباشد راضی هستند و آن خوشحالی را دوست می دارند.
گذشته از اين ها، می شود گفت که همه ی تحولات و تغييرات تاريخی، و همه ی قراردادها و ايده های بزرگ جهانی، در اصل برای رسيدن به همين چند خواست، يا حتی وعده ی رسيدن به آن ها پديدار گشته اند. ما هيچ پيامبر، هيچ مصلح اجتماعی و هيچ رهبر فکری و سياسی و مذهبی را در جهان پيدا نمی کنيم که به مردمانی گفته باشد که قصدش اين است که آزادی را از آن ها بگيرد، نان و آب شان را قطع کند، خانه هاشان را ويران کند، آن ها را به دلخواه خود، و بدون هيچ ضابطه و دليلی، به عالی و خوب و متوسط و بد تقسيم کند و هر گروهی را که دوست می دارد بر گروهی ديگر ترجيج دهد و آن مردمان شادمانه برقصند و برای او هورا بکشند. در واقع، همه ی بزرگان محبوب جهان درست با وعده هايي عکس اينها بوده که به محبوبيت رسيده اند. و اگر بعدها شانه از بار تعهداتشان خالی کرده اند، اين را هم ديده ايم که مردم به راحتی و در اولين فرصتی که به دست آورده اند، يا آن ها را در ذهنيت خود کنار گذاشته اند تا با شخصی ديگر و يا نظامی ديگر و يا دورانی ديگر امکان رسيدن به خواست های هميشگی خود را فراهم کنند، و يا توان آن را يافته اند که حسابشان را برسند و خود را از شر آن ها خلاص کنند.
در عين حال، جالب است که تاريخ به ما می گويد که حتی آن رهبران و بزرگان و مصلحانی که ايده ها و وعده هايشان در مورد آن خواست های ميليون ها ساله با راستی و حسن نيت همراه بوده نيز، هيچ کدام ـ با هر ايده ی آسمانی يا زمينی ـ نتوانسته اند که به وعده های خود وفا کنند. نه اين که نخواسته باشند بلکه نتوانسته اند چرا که در ايده های هر کدام از آن ها هميشه تمايلی وجود داشته که هر يک به دليلی عده ای را بر عده ای ديگر ترجيح می داده است و اين تبعيض (حتی اگر خيرانديشانه بوده) بناگزير آزادی و رفاه، و حتی شادمانی، را در يک جامعه «نسبی» می کرده است.
اما، 61 سال پيش، لحظه ای در سرگذشت بلند انسان فرا رسيد که کل تاريخ زندگی او را دگرگون ساخت. اين حادثه به گذاشتن نقطه ی پايانی بر همه ی رنج های بشری مربوط می شد و آغاز با شکوهی بود برای به دست آوردن خواست های ميليون ساله ی موجودی به نام انسان. اين بار، برخلاف همه ی قرن هايي که پشت سر گذاشته ايم، پيامبر، يا حاکم، يا شاه، و رهبر و مصلحی اجتماعی نبود که آمده بود تا، به دروغ و يا به راستی، به مردمان گوشه ای از جهان، يا حتی کل جهان، وعده ی «بزرگی» و «حيثيت» و «برابری و آزادی» و «رفاه و شادمانی» بدهد. اين بار خود مردمان، يعنی کل مردمان جهان، بودند که نقشه ای برای زندگی و آينده ی خود تدارک می ديدند و نشانی درست و دقيق راه رسيدن به کل خواست های خود را در حافظه ی زمانه ی ما به ثبت می رساندند.
اعلاميه حقوق بشر

شصت و يک سال پيش، نمايندگان مردم رشد کرده ی جهان در سازمان ملل متحد اعلاميه ای را امضا کردند که بر پيشانی نوشت آن بر حيثيت و کرامت تمامی اعضای خانواده ی بشری وحقوق برابر و سلب ناپذير او که اساسش بر آزادی و عدالت و صلح بود تاکيد شده بود.* و در بند بند آن به حقوقی اشاره می شد که برگرفته از خواست های هميشگی انسان بود.

فکر اوليه ی اين اعلاميه در قرن هفدهم مطرح شده بود که سپس، در پی جنگ خانمان برانداز جهانی، شکل منظم تری بخود گرفت و در دسامبر 1948 در سی ماده مدون و تصويب شد، و متن حاصل از آن (که تاکنون به 360 زبان دنيا منتشر شده) همان خواست های ميليون ساله ی مردمان جهان را با جزيياتی روشن و برآمده از تجربه های بلند بشری بيان می داشت.**

اين اعلاميه اگر چه تا کنون «به طور قانونی» هيچ ضمانت اجرايي با خود نداشته و ندارد اما در همين شصت و يک سال گذشته نشان داده است که بی هيچ سپاه و حکومت و توپ و تانگ و تفنگی؛ و بی هيچ وعده ی بهشت و تهديد دوزخی؛ علاوه بر اين که هر روز فاتح قلب های هزارها هزار تن از مردمان جهان می شود، همواره خاموش و بدون توقف و به طور روزمره، همچون جريان آب چشمه ای زلال در دل سنگ و سنگ ريزه ها، در قوانين مختلف کشورهای دنيا نفوذ می کند و در همه ی کشورهای دنيا مردمانی مصمم می شوند که، همچون سربازانی داوطلب در يک ارتش گسترنده، خواهان نظارت بر اجرای بدون چون و چرای آن شوند.

اين پديده ای است که هيچ مذهب و ايده ای (چه سياسی و چه اجتماعی) نتوانسته در تحقق آرزوهای هميشگی بشری اينگونه عمل کند. چرا که اعلاميه حقوق بشر برگرفته از همه ی تجربيات او برای رسيدن به خواست های مداوم و به روز شونده ی انسان پيش رو است؛ تجربياتی که رد پای همه ی تلاش ها و ضد تلاش های حقوق بشری بر آن هست، از جنگ های آشوربانی پال گرفته تا جنگ های هيتلر، از رنج های اسپارتاکوس تا استثمار کارگران قرن بيست ويکم در گوشه و کنار دنيا، و از کلمات طلايي اما محدود و باستانی ِ منشور کورش بزرگ تا جزء جزء کلمات کتاب های قانون و حقوقی که راهگشای بشر حق طلب اند.

و چنين است که اعلاميه ی حقوق بشر اکنون به عنوان گوهر بی همتای زمانه ی ما، خواست ها و حق طلبی های کل تاريخ بشری را در خود حمل می کند، و به داروی اليتام بخشی تبديل شده است که بر کل رنج های تاريخی او، و وعده های دست يافتنی اش برای شادمانی هايی آرزويی و طبيعی مرهم می نهد. اکنون هيچ شخصيت يا گروهی که درباره ی نجات و سعادت انسان سخن می گويد نمی تواند منکر کارآيي اين پديده ی شگرف و با ارزش شود.

اما اگر فرد يا افرادی جزو آن دسته از موجوداتی باشند که برايشان تنها رسيدن به هدف مطرح باشد و رفتار و گفتارشان را سود و زيان شخصی يا مربوط به ايده های سياسی يا مذهبی مورد اعتقادشان تعيين کند، البته که طبعاً سعی خواهند داشت تا، به عناوين مختلف و به بهانه های گوناگون با آن بجنگد و يا، اگر دستشان برسد، اهميت آن را در نزد مردمان تضعيف کنند.

تضعيف حقوق بشر
جنگ با حقوق بشر، با تضعيف آن، يا بهتر است بگويم تبليغ برای تضعيف آن، معمولاً از سوی دو گروه اتفاق می افتد:
1ـ کسانی که راه و کار ديکتاتوری و مردم ستيزشان، و يا سودجويي هاي سياسی يا اقتصادی شان، با گسترش جهانی «حقوق بشر» در تضاد است. اين عده، از آنجا که ضعيف تر از آنند که با کل بشريت در افتند، به تنها راه ممکن متوسل شده و می کوشند تا اين فکر را جا بياندازند که: «خود آن هايی که حقوق بشر را ساخته اند رعايت اش نمی کنند». آنها می خواهند از طريق اثبات اين سخن از اهميت مجموعه ی مدون حقوق بشز بکاهند و يا آن را از زندگی مردمان (حداقل در جامعه ای که خود در آن زندگی می کنند) حذف کنند.
2ـ کسانی که اساساً با مفهوم و ارزش حقوق بشر در زندگی خود و کل جامعه ی جهانی آشنا نيستند و به اهميت کاربرد و کارآيي آن واقف نيستند. آن ها نيز، اما نادانسته، و با ديدن هر عملی از سوی قدرت های بزرگ (بگيريم حمايت آن ها از حکومتی مردم ستيز) با اين تصور غلط که حقوق بشر در اختيار آن هاست، حقوق بشر را به ناسزا می گيرند. که « مرده شور اين حقوق بشر را ببرد که مثلا اين بلا سر ما آمده!»
در واقع تضعيف حقوق بشر، چه از جانب اشخاصی چون احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای باشد ـ که از نام و سايه ی آن هراس دارند ـ و چه از جانب فلان نويسنده و روشنفکری که از سر رنجی که برای مردمان سرزمين خود می برد تير حمله ی خويش را به سوی حقوق بشر نشانه می گيرد، و چه از جانب فلان فرد يا گروه اپوزيسيونی که از سر خشم می خواهند «فعلا و تا وقتی که حساب سران اين حکومت را نرسيده اند، و همه را با عمامه هاشان به دار نزده اند» هيچ سخنی از حقوق بشر گفته نشود، دود همه ی اين دلايل ـ با همه ی گوناگونی نيت ها و مقاصد ـ نه تنها به چشم مردمان ما، که مردمان کل جهان می رود.
اگر احمدی نژاد ميليون ها دلار از پول خزانه سرزمين مان را خرج می کند تا نشان دهد که در آمريکا و انگليس نيز اعمالی خلاف حقوق بشر اتفاق می افتد، هدف کارش نه محکوم کردن اين نوع کشورها، که تضعيف حقوق بشر است. چرا که نشان دادن آن چه که آمريکا و انگليس و کل غرب (در کنار ده ها قوانين زيبای برگرفته از حقوق بشرشان) برخلاف حقوق بشر انجام می دهند ـ که مهمترين شان ـ اتفاقاً ـ مراوده و مذاکره ی اقتصادی و سياسی با حکومت هايي چون حکومت اسلامی است که شبانه روز به نقض حقوق بشر مشغولند ـ کار چندان مشکلی نيست. در خود کشورهای غربی و، در انبوه گزارش ها و کتاب ها و نشريات روزانه، به طور آزادانه به اين غفلت ها اشاره می شود و اين آزادی سخن گفتن انتقادی و افشاگرانه بخشی از سيستم پالايش و پيرايش مسایل مربوط به حقوق بشر در اين کشورها است. اما آن چه احمدی نژاد و احمدی نژادها و معلمين پشت پرده شان هدف می گيرند در واقع تضعيف خود مجموعه ی حقوق بشری است که رعايت حتی يک مورد آن هم در رفتارهای حکومت اسلامی به چشم نمی خورد.
کاری که اکنون قرار است احمدی نژاد با پول مدرسه ی ميليون ها کودک محروم از تحصيل، با پول غذای ميليون ها گرسنه در گوشه و کنار سرزمين مان، با پول دستمزدهای هزارها کارگری که ماه ها است بی حقوق مانده اند، با پول عمران و آبادانی استان های محروم از همه چيز انجام دهد، نه افشای خلافکاری های حکومت های آزاد و دموکراتيک که کمرنگ کردن خود مفهوم حقوق بشر در ذهن همين ستمديدگان است. او و امثال او می خواهند حقوق بشر را در نزد مردمان ما، و وابستگان ناآگاه و محروم و بدبخت جمهوری اسلامی در کشورهايي چون عراق و لبنان و فلسطين و ديگر نقاطی که به جای نان از حکومت اسلامی اسلحه دريافت می کنند بی بها سازند. می خواهند به آن ها بگويند که: «حقوق بشر برای شما نمی تواند کاری کند. اما من، و حکومت اسلامی ما، می توانيم!».
و متاسفانه همين کار را ـ به صورتی ديگر ـ فلان نويسنده و شاعر و روشفکری هم انجام می دهد که ـ مثلاً، از «لج» اوباما، يا سران اتحاديه ی اروپا ـ به حقوق بشر ناسزا می گويد و اظهار می دارد که «اين حقوق بشر هم الکی است». او، به جای اينکه بگويد «فلان شخص از توجه به حقوق بشر سرپيچی کرده است» ـ ندانسته ـ به تضعيف حقوق بشر کمک می کند و نمی داند که با دست خويش به تضعيف حقوق خودش مشغول است. او نمی داند که بی اعتنايی شخصيت های سياسی و قدرتمند به حقوق بشر ربطی به حقوق بشر ندارد و از اهميت آن نمی کاهد. در واقع، چسباندن حقوق بشر به افراد و گروه هايي چند، هر چند آن افراد بزرگترين مقام های جهانی را داشته باشند، خيانتی به خويش و عليه بشريت است؛ بشري که پس از قرن ها توانسته کيمیايي را کشف کند که کارش رها ساختن او از تحمل بار همه ی قدرت های سياسی و اقتصادی، و اهميت دادن به «حيثيت انسان» است.
احترام به بند بند مواد اعلاميه جهانی حقوق بشر و کمک به گسترش آنها با همه ی امکانات موجود برای هر فردی، به خصوص کسانی که قدرت رسانه ای در دست دارند، کمک به راه بردن به «وادی عشق» ی است که همه ی طلب های انسان را يک جا می پردازد، و رسيدن به همان «انسان» ی است که پس از قرن ها «ملول» بودن از «ديوان و ددان» آرزويش در جان همه ی مردمان نيک جهان وجود داشته است.
دوازدهم دسامبر 2009


=========

* «از آن جا که شناسايی حيثيت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است ؛

از آن جا که ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده که وجدان بشر را بر آشفته اند و پيدايش جهانی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد ، و از ترس و فقر فارغ باشند ، عالی ترين آرزوی بشر اعلام شده است ؛

از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد ؛

از آن جا که گسترش روابط دوستانه ميان ملت ها بايد تشويق شود ،

از آن جا که مردمان ملل متحد ، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم کرده اند که به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند...»


** ماده ی 1

تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ی 2

هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشا ی ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد. به علاوه، نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد که مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد ، خواه اين کشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيموميت يا غير خودمختار باشد ، يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشد.

تضعيف حقوق بشر خيانت به بشريت است


به مناسبت سالگرد امضای اعلاميه حقوق بشر
تضعيف حقوق بشر خيانت به بشريت است

از نشانه هايي که در تاريخ زندگی انسان وجود دارد، می توان نتيجه گرفت که او، از آن زمان که از لحاظ نيروی درک و هوش خود از جانداران ديگر متفاوت شد، تا کنون و بدون توقف چند خواست مشخص را دنبال کرده است: آزاد بودن، گرفتار تبعيض نشدن، و در رفاه و امنيت به شادمانی زيستن. البته آشکار است که، در دوره های مختلف تاريخی، شکل و محتوای اين خواست ها با آنچه که انسان امروز خواهان آن است تفاوت هایی زمان مند داشته است اما، به نسبت امکانات زمانه و در جوامع مختلف، «روح اصلی ِ» اين خواست ها هميشه وجود داشته است.
خواست «آزادی» در ذهن فردی که در نظام طايفه ای زندگی می کرده، طبعاً با همان خواست در ذهن شخصی که در دوران برده داری بسر می برده، و يا در ذهن انسان حاضر در نظام زمين داری بزرگ، تفاوت هايي داشته است. مفهوم «رفاه» نيز برای آن که در قرون وسطا می زيسته با کسی که در دوران شکوفایی بورژوازی چشم بر جهان گشوده کاملا فرق می کرده است. و همچنين است خواست هاي ديگر اصلی انسان. اما به جرات می توان گفت که هيچ دوره ای وجود نداشته که انسان از رفاه ـ که مجموعه ای از خوب خوردن، خوب نوشيدن، سرپناه راحت داشتن، و با سلامت و امنيت و صلح و آشتی زيستن است ـ خوشش نيامده باشد. هيچ زمانی در تاريخ نيست که بگويند در آن زمان مردم دوست داشتند در زندان باشند، دوست داشتند شکنجه شوند، و دوست داشتند حاکم يا حاکمينی بر آن ها مسلط باشند که مدام بر سرشان بکوبند. يا نمی توانيم شاهد آوريم که مردمانی در تاريخ بوده اند که از تبعيض خوشحال می شدند و يا بدبختی و رنج و گريه و اندوه را بيش از شادمانی و خنديدن دوست می داشتند ـ حتی اگر اين اشک و گريه به عنوان ثواب به آن ها تحميل شده باشد. آن ها حتی اگر به شوق بهشتی فردايي سر به ديوار کوبيده و اشک ريخته باشند همچنان با داشتن خوشحالی های کوچکی که وعده ی بهشتی هم پشتوانه اش نباشد راضی هستند و آن خوشحالی را دوست می دارند.
گذشته از اين ها، می شود گفت که همه ی تحولات و تغييرات تاريخی، و همه ی قراردادها و ايده های بزرگ جهانی، در اصل برای رسيدن به همين چند خواست، يا حتی وعده ی رسيدن به آن ها پديدار گشته اند. ما هيچ پيامبر، هيچ مصلح اجتماعی و هيچ رهبر فکری و سياسی و مذهبی را در جهان پيدا نمی کنيم که به مردمانی گفته باشد که قصدش اين است که آزادی را از آن ها بگيرد، نان و آب شان را قطع کند، خانه هاشان را ويران کند، آن ها را به دلخواه خود، و بدون هيچ ضابطه و دليلی، به عالی و خوب و متوسط و بد تقسيم کند و هر گروهی را که دوست می دارد بر گروهی ديگر ترجيج دهد و آن مردمان شادمانه برقصند و برای او هورا بکشند. در واقع، همه ی بزرگان محبوب جهان درست با وعده هايي عکس اينها بوده که به محبوبيت رسيده اند. و اگر بعدها شانه از بار تعهداتشان خالی کرده اند، اين را هم ديده ايم که مردم به راحتی و در اولين فرصتی که به دست آورده اند، يا آن ها را در ذهنيت خود کنار گذاشته اند تا با شخصی ديگر و يا نظامی ديگر و يا دورانی ديگر امکان رسيدن به خواست های هميشگی خود را فراهم کنند، و يا توان آن را يافته اند که حسابشان را برسند و خود را از شر آن ها خلاص کنند.
در عين حال، جالب است که تاريخ به ما می گويد که حتی آن رهبران و بزرگان و مصلحانی که ايده ها و وعده هايشان در مورد آن خواست های ميليون ها ساله با راستی و حسن نيت همراه بوده نيز، هيچ کدام ـ با هر ايده ی آسمانی يا زمينی ـ نتوانسته اند که به وعده های خود وفا کنند. نه اين که نخواسته باشند بلکه نتوانسته اند چرا که در ايده های هر کدام از آن ها هميشه تمايلی وجود داشته که هر يک به دليلی عده ای را بر عده ای ديگر ترجيح می داده است و اين تبعيض (حتی اگر خيرانديشانه بوده) بناگزير آزادی و رفاه، و حتی شادمانی، را در يک جامعه «نسبی» می کرده است.
اما، 61 سال پيش، لحظه ای در سرگذشت بلند انسان فرا رسيد که کل تاريخ زندگی او را دگرگون ساخت. اين حادثه به گذاشتن نقطه ی پايانی بر همه ی رنج های بشری مربوط می شد و آغاز با شکوهی بود برای به دست آوردن خواست های ميليون ساله ی موجودی به نام انسان. اين بار، برخلاف همه ی قرن هايي که پشت سر گذاشته ايم، پيامبر، يا حاکم، يا شاه، و رهبر و مصلحی اجتماعی نبود که آمده بود تا، به دروغ و يا به راستی، به مردمان گوشه ای از جهان، يا حتی کل جهان، وعده ی «بزرگی» و «حيثيت» و «برابری و آزادی» و «رفاه و شادمانی» بدهد. اين بار خود مردمان، يعنی کل مردمان جهان، بودند که نقشه ای برای زندگی و آينده ی خود تدارک می ديدند و نشانی درست و دقيق راه رسيدن به کل خواست های خود را در حافظه ی زمانه ی ما به ثبت می رساندند.
اعلاميه حقوق بشر

شصت و يک سال پيش، نمايندگان مردم رشد کرده ی جهان در سازمان ملل متحد اعلاميه ای را امضا کردند که بر پيشانی نوشت آن بر حيثيت و کرامت تمامی اعضای خانواده ی بشری وحقوق برابر و سلب ناپذير او که اساسش بر آزادی و عدالت و صلح بود تاکيد شده بود.* و در بند بند آن به حقوقی اشاره می شد که برگرفته از خواست های هميشگی انسان بود.

فکر اوليه ی اين اعلاميه در قرن هفدهم مطرح شده بود که سپس، در پی جنگ خانمان برانداز جهانی، شکل منظم تری بخود گرفت و در دسامبر 1948 در سی ماده مدون و تصويب شد، و متن حاصل از آن (که تاکنون به 360 زبان دنيا منتشر شده) همان خواست های ميليون ساله ی مردمان جهان را با جزيياتی روشن و برآمده از تجربه های بلند بشری بيان می داشت.**

اين اعلاميه اگر چه تا کنون «به طور قانونی» هيچ ضمانت اجرايي با خود نداشته و ندارد اما در همين شصت و يک سال گذشته نشان داده است که بی هيچ سپاه و حکومت و توپ و تانگ و تفنگی؛ و بی هيچ وعده ی بهشت و تهديد دوزخی؛ علاوه بر اين که هر روز فاتح قلب های هزارها هزار تن از مردمان جهان می شود، همواره خاموش و بدون توقف و به طور روزمره، همچون جريان آب چشمه ای زلال در دل سنگ و سنگ ريزه ها، در قوانين مختلف کشورهای دنيا نفوذ می کند و در همه ی کشورهای دنيا مردمانی مصمم می شوند که، همچون سربازانی داوطلب در يک ارتش گسترنده، خواهان نظارت بر اجرای بدون چون و چرای آن شوند.

اين پديده ای است که هيچ مذهب و ايده ای (چه سياسی و چه اجتماعی) نتوانسته در تحقق آرزوهای هميشگی بشری اينگونه عمل کند. چرا که اعلاميه حقوق بشر برگرفته از همه ی تجربيات او برای رسيدن به خواست های مداوم و به روز شونده ی انسان پيش رو است؛ تجربياتی که رد پای همه ی تلاش ها و ضد تلاش های حقوق بشری بر آن هست، از جنگ های آشوربانی پال گرفته تا جنگ های هيتلر، از رنج های اسپارتاکوس تا استثمار کارگران قرن بيست ويکم در گوشه و کنار دنيا، و از کلمات طلايي اما محدود و باستانی ِ منشور کورش بزرگ تا جزء جزء کلمات کتاب های قانون و حقوقی که راهگشای بشر حق طلب اند.

و چنين است که اعلاميه ی حقوق بشر اکنون به عنوان گوهر بی همتای زمانه ی ما، خواست ها و حق طلبی های کل تاريخ بشری را در خود حمل می کند، و به داروی اليتام بخشی تبديل شده است که بر کل رنج های تاريخی او، و وعده های دست يافتنی اش برای شادمانی هايی آرزويی و طبيعی مرهم می نهد. اکنون هيچ شخصيت يا گروهی که درباره ی نجات و سعادت انسان سخن می گويد نمی تواند منکر کارآيي اين پديده ی شگرف و با ارزش شود.

اما اگر فرد يا افرادی جزو آن دسته از موجوداتی باشند که برايشان تنها رسيدن به هدف مطرح باشد و رفتار و گفتارشان را سود و زيان شخصی يا مربوط به ايده های سياسی يا مذهبی مورد اعتقادشان تعيين کند، البته که طبعاً سعی خواهند داشت تا، به عناوين مختلف و به بهانه های گوناگون با آن بجنگد و يا، اگر دستشان برسد، اهميت آن را در نزد مردمان تضعيف کنند.

تضعيف حقوق بشر
جنگ با حقوق بشر، با تضعيف آن، يا بهتر است بگويم تبليغ برای تضعيف آن، معمولاً از سوی دو گروه اتفاق می افتد:
1ـ کسانی که راه و کار ديکتاتوری و مردم ستيزشان، و يا سودجويي هاي سياسی يا اقتصادی شان، با گسترش جهانی «حقوق بشر» در تضاد است. اين عده، از آنجا که ضعيف تر از آنند که با کل بشريت در افتند، به تنها راه ممکن متوسل شده و می کوشند تا اين فکر را جا بياندازند که: «خود آن هايی که حقوق بشر را ساخته اند رعايت اش نمی کنند». آنها می خواهند از طريق اثبات اين سخن از اهميت مجموعه ی مدون حقوق بشز بکاهند و يا آن را از زندگی مردمان (حداقل در جامعه ای که خود در آن زندگی می کنند) حذف کنند.
2ـ کسانی که اساساً با مفهوم و ارزش حقوق بشر در زندگی خود و کل جامعه ی جهانی آشنا نيستند و به اهميت کاربرد و کارآيي آن واقف نيستند. آن ها نيز، اما نادانسته، و با ديدن هر عملی از سوی قدرت های بزرگ (بگيريم حمايت آن ها از حکومتی مردم ستيز) با اين تصور غلط که حقوق بشر در اختيار آن هاست، حقوق بشر را به ناسزا می گيرند. که « مرده شور اين حقوق بشر را ببرد که مثلا اين بلا سر ما آمده!»
در واقع تضعيف حقوق بشر، چه از جانب اشخاصی چون احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای باشد ـ که از نام و سايه ی آن هراس دارند ـ و چه از جانب فلان نويسنده و روشنفکری که از سر رنجی که برای مردمان سرزمين خود می برد تير حمله ی خويش را به سوی حقوق بشر نشانه می گيرد، و چه از جانب فلان فرد يا گروه اپوزيسيونی که از سر خشم می خواهند «فعلا و تا وقتی که حساب سران اين حکومت را نرسيده اند، و همه را با عمامه هاشان به دار نزده اند» هيچ سخنی از حقوق بشر گفته نشود، دود همه ی اين دلايل ـ با همه ی گوناگونی نيت ها و مقاصد ـ نه تنها به چشم مردمان ما، که مردمان کل جهان می رود.
اگر احمدی نژاد ميليون ها دلار از پول خزانه سرزمين مان را خرج می کند تا نشان دهد که در آمريکا و انگليس نيز اعمالی خلاف حقوق بشر اتفاق می افتد، هدف کارش نه محکوم کردن اين نوع کشورها، که تضعيف حقوق بشر است. چرا که نشان دادن آن چه که آمريکا و انگليس و کل غرب (در کنار ده ها قوانين زيبای برگرفته از حقوق بشرشان) برخلاف حقوق بشر انجام می دهند ـ که مهمترين شان ـ اتفاقاً ـ مراوده و مذاکره ی اقتصادی و سياسی با حکومت هايي چون حکومت اسلامی است که شبانه روز به نقض حقوق بشر مشغولند ـ کار چندان مشکلی نيست. در خود کشورهای غربی و، در انبوه گزارش ها و کتاب ها و نشريات روزانه، به طور آزادانه به اين غفلت ها اشاره می شود و اين آزادی سخن گفتن انتقادی و افشاگرانه بخشی از سيستم پالايش و پيرايش مسایل مربوط به حقوق بشر در اين کشورها است. اما آن چه احمدی نژاد و احمدی نژادها و معلمين پشت پرده شان هدف می گيرند در واقع تضعيف خود مجموعه ی حقوق بشری است که رعايت حتی يک مورد آن هم در رفتارهای حکومت اسلامی به چشم نمی خورد.
کاری که اکنون قرار است احمدی نژاد با پول مدرسه ی ميليون ها کودک محروم از تحصيل، با پول غذای ميليون ها گرسنه در گوشه و کنار سرزمين مان، با پول دستمزدهای هزارها کارگری که ماه ها است بی حقوق مانده اند، با پول عمران و آبادانی استان های محروم از همه چيز انجام دهد، نه افشای خلافکاری های حکومت های آزاد و دموکراتيک که کمرنگ کردن خود مفهوم حقوق بشر در ذهن همين ستمديدگان است. او و امثال او می خواهند حقوق بشر را در نزد مردمان ما، و وابستگان ناآگاه و محروم و بدبخت جمهوری اسلامی در کشورهايي چون عراق و لبنان و فلسطين و ديگر نقاطی که به جای نان از حکومت اسلامی اسلحه دريافت می کنند بی بها سازند. می خواهند به آن ها بگويند که: «حقوق بشر برای شما نمی تواند کاری کند. اما من، و حکومت اسلامی ما، می توانيم!».
و متاسفانه همين کار را ـ به صورتی ديگر ـ فلان نويسنده و شاعر و روشفکری هم انجام می دهد که ـ مثلاً، از «لج» اوباما، يا سران اتحاديه ی اروپا ـ به حقوق بشر ناسزا می گويد و اظهار می دارد که «اين حقوق بشر هم الکی است». او، به جای اينکه بگويد «فلان شخص از توجه به حقوق بشر سرپيچی کرده است» ـ ندانسته ـ به تضعيف حقوق بشر کمک می کند و نمی داند که با دست خويش به تضعيف حقوق خودش مشغول است. او نمی داند که بی اعتنايی شخصيت های سياسی و قدرتمند به حقوق بشر ربطی به حقوق بشر ندارد و از اهميت آن نمی کاهد. در واقع، چسباندن حقوق بشر به افراد و گروه هايي چند، هر چند آن افراد بزرگترين مقام های جهانی را داشته باشند، خيانتی به خويش و عليه بشريت است؛ بشري که پس از قرن ها توانسته کيمیايي را کشف کند که کارش رها ساختن او از تحمل بار همه ی قدرت های سياسی و اقتصادی، و اهميت دادن به «حيثيت انسان» است.
احترام به بند بند مواد اعلاميه جهانی حقوق بشر و کمک به گسترش آنها با همه ی امکانات موجود برای هر فردی، به خصوص کسانی که قدرت رسانه ای در دست دارند، کمک به راه بردن به «وادی عشق» ی است که همه ی طلب های انسان را يک جا می پردازد، و رسيدن به همان «انسان» ی است که پس از قرن ها «ملول» بودن از «ديوان و ددان» آرزويش در جان همه ی مردمان نيک جهان وجود داشته است.
دوازدهم دسامبر 2009


=========

* «از آن جا که شناسايی حيثيت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است ؛

از آن جا که ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده که وجدان بشر را بر آشفته اند و پيدايش جهانی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد ، و از ترس و فقر فارغ باشند ، عالی ترين آرزوی بشر اعلام شده است ؛

از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد ؛

از آن جا که گسترش روابط دوستانه ميان ملت ها بايد تشويق شود ،

از آن جا که مردمان ملل متحد ، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم کرده اند که به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند...»


** ماده ی 1

تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ی 2

هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشا ی ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد. به علاوه، نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد که مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد ، خواه اين کشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيموميت يا غير خودمختار باشد ، يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشد.

تضعيف حقوق بشر خيانت به بشريت است


به مناسبت سالگرد امضای اعلاميه حقوق بشر
تضعيف حقوق بشر خيانت به بشريت است

از نشانه هايي که در تاريخ زندگی انسان وجود دارد، می توان نتيجه گرفت که او، از آن زمان که از لحاظ نيروی درک و هوش خود از جانداران ديگر متفاوت شد، تا کنون و بدون توقف چند خواست مشخص را دنبال کرده است: آزاد بودن، گرفتار تبعيض نشدن، و در رفاه و امنيت به شادمانی زيستن. البته آشکار است که، در دوره های مختلف تاريخی، شکل و محتوای اين خواست ها با آنچه که انسان امروز خواهان آن است تفاوت هایی زمان مند داشته است اما، به نسبت امکانات زمانه و در جوامع مختلف، «روح اصلی ِ» اين خواست ها هميشه وجود داشته است.
خواست «آزادی» در ذهن فردی که در نظام طايفه ای زندگی می کرده، طبعاً با همان خواست در ذهن شخصی که در دوران برده داری بسر می برده، و يا در ذهن انسان حاضر در نظام زمين داری بزرگ، تفاوت هايي داشته است. مفهوم «رفاه» نيز برای آن که در قرون وسطا می زيسته با کسی که در دوران شکوفایی بورژوازی چشم بر جهان گشوده کاملا فرق می کرده است. و همچنين است خواست هاي ديگر اصلی انسان. اما به جرات می توان گفت که هيچ دوره ای وجود نداشته که انسان از رفاه ـ که مجموعه ای از خوب خوردن، خوب نوشيدن، سرپناه راحت داشتن، و با سلامت و امنيت و صلح و آشتی زيستن است ـ خوشش نيامده باشد. هيچ زمانی در تاريخ نيست که بگويند در آن زمان مردم دوست داشتند در زندان باشند، دوست داشتند شکنجه شوند، و دوست داشتند حاکم يا حاکمينی بر آن ها مسلط باشند که مدام بر سرشان بکوبند. يا نمی توانيم شاهد آوريم که مردمانی در تاريخ بوده اند که از تبعيض خوشحال می شدند و يا بدبختی و رنج و گريه و اندوه را بيش از شادمانی و خنديدن دوست می داشتند ـ حتی اگر اين اشک و گريه به عنوان ثواب به آن ها تحميل شده باشد. آن ها حتی اگر به شوق بهشتی فردايي سر به ديوار کوبيده و اشک ريخته باشند همچنان با داشتن خوشحالی های کوچکی که وعده ی بهشتی هم پشتوانه اش نباشد راضی هستند و آن خوشحالی را دوست می دارند.
گذشته از اين ها، می شود گفت که همه ی تحولات و تغييرات تاريخی، و همه ی قراردادها و ايده های بزرگ جهانی، در اصل برای رسيدن به همين چند خواست، يا حتی وعده ی رسيدن به آن ها پديدار گشته اند. ما هيچ پيامبر، هيچ مصلح اجتماعی و هيچ رهبر فکری و سياسی و مذهبی را در جهان پيدا نمی کنيم که به مردمانی گفته باشد که قصدش اين است که آزادی را از آن ها بگيرد، نان و آب شان را قطع کند، خانه هاشان را ويران کند، آن ها را به دلخواه خود، و بدون هيچ ضابطه و دليلی، به عالی و خوب و متوسط و بد تقسيم کند و هر گروهی را که دوست می دارد بر گروهی ديگر ترجيج دهد و آن مردمان شادمانه برقصند و برای او هورا بکشند. در واقع، همه ی بزرگان محبوب جهان درست با وعده هايي عکس اينها بوده که به محبوبيت رسيده اند. و اگر بعدها شانه از بار تعهداتشان خالی کرده اند، اين را هم ديده ايم که مردم به راحتی و در اولين فرصتی که به دست آورده اند، يا آن ها را در ذهنيت خود کنار گذاشته اند تا با شخصی ديگر و يا نظامی ديگر و يا دورانی ديگر امکان رسيدن به خواست های هميشگی خود را فراهم کنند، و يا توان آن را يافته اند که حسابشان را برسند و خود را از شر آن ها خلاص کنند.
در عين حال، جالب است که تاريخ به ما می گويد که حتی آن رهبران و بزرگان و مصلحانی که ايده ها و وعده هايشان در مورد آن خواست های ميليون ها ساله با راستی و حسن نيت همراه بوده نيز، هيچ کدام ـ با هر ايده ی آسمانی يا زمينی ـ نتوانسته اند که به وعده های خود وفا کنند. نه اين که نخواسته باشند بلکه نتوانسته اند چرا که در ايده های هر کدام از آن ها هميشه تمايلی وجود داشته که هر يک به دليلی عده ای را بر عده ای ديگر ترجيح می داده است و اين تبعيض (حتی اگر خيرانديشانه بوده) بناگزير آزادی و رفاه، و حتی شادمانی، را در يک جامعه «نسبی» می کرده است.
اما، 61 سال پيش، لحظه ای در سرگذشت بلند انسان فرا رسيد که کل تاريخ زندگی او را دگرگون ساخت. اين حادثه به گذاشتن نقطه ی پايانی بر همه ی رنج های بشری مربوط می شد و آغاز با شکوهی بود برای به دست آوردن خواست های ميليون ساله ی موجودی به نام انسان. اين بار، برخلاف همه ی قرن هايي که پشت سر گذاشته ايم، پيامبر، يا حاکم، يا شاه، و رهبر و مصلحی اجتماعی نبود که آمده بود تا، به دروغ و يا به راستی، به مردمان گوشه ای از جهان، يا حتی کل جهان، وعده ی «بزرگی» و «حيثيت» و «برابری و آزادی» و «رفاه و شادمانی» بدهد. اين بار خود مردمان، يعنی کل مردمان جهان، بودند که نقشه ای برای زندگی و آينده ی خود تدارک می ديدند و نشانی درست و دقيق راه رسيدن به کل خواست های خود را در حافظه ی زمانه ی ما به ثبت می رساندند.
اعلاميه حقوق بشر

شصت و يک سال پيش، نمايندگان مردم رشد کرده ی جهان در سازمان ملل متحد اعلاميه ای را امضا کردند که بر پيشانی نوشت آن بر حيثيت و کرامت تمامی اعضای خانواده ی بشری وحقوق برابر و سلب ناپذير او که اساسش بر آزادی و عدالت و صلح بود تاکيد شده بود.* و در بند بند آن به حقوقی اشاره می شد که برگرفته از خواست های هميشگی انسان بود.

فکر اوليه ی اين اعلاميه در قرن هفدهم مطرح شده بود که سپس، در پی جنگ خانمان برانداز جهانی، شکل منظم تری بخود گرفت و در دسامبر 1948 در سی ماده مدون و تصويب شد، و متن حاصل از آن (که تاکنون به 360 زبان دنيا منتشر شده) همان خواست های ميليون ساله ی مردمان جهان را با جزيياتی روشن و برآمده از تجربه های بلند بشری بيان می داشت.**

اين اعلاميه اگر چه تا کنون «به طور قانونی» هيچ ضمانت اجرايي با خود نداشته و ندارد اما در همين شصت و يک سال گذشته نشان داده است که بی هيچ سپاه و حکومت و توپ و تانگ و تفنگی؛ و بی هيچ وعده ی بهشت و تهديد دوزخی؛ علاوه بر اين که هر روز فاتح قلب های هزارها هزار تن از مردمان جهان می شود، همواره خاموش و بدون توقف و به طور روزمره، همچون جريان آب چشمه ای زلال در دل سنگ و سنگ ريزه ها، در قوانين مختلف کشورهای دنيا نفوذ می کند و در همه ی کشورهای دنيا مردمانی مصمم می شوند که، همچون سربازانی داوطلب در يک ارتش گسترنده، خواهان نظارت بر اجرای بدون چون و چرای آن شوند.

اين پديده ای است که هيچ مذهب و ايده ای (چه سياسی و چه اجتماعی) نتوانسته در تحقق آرزوهای هميشگی بشری اينگونه عمل کند. چرا که اعلاميه حقوق بشر برگرفته از همه ی تجربيات او برای رسيدن به خواست های مداوم و به روز شونده ی انسان پيش رو است؛ تجربياتی که رد پای همه ی تلاش ها و ضد تلاش های حقوق بشری بر آن هست، از جنگ های آشوربانی پال گرفته تا جنگ های هيتلر، از رنج های اسپارتاکوس تا استثمار کارگران قرن بيست ويکم در گوشه و کنار دنيا، و از کلمات طلايي اما محدود و باستانی ِ منشور کورش بزرگ تا جزء جزء کلمات کتاب های قانون و حقوقی که راهگشای بشر حق طلب اند.

و چنين است که اعلاميه ی حقوق بشر اکنون به عنوان گوهر بی همتای زمانه ی ما، خواست ها و حق طلبی های کل تاريخ بشری را در خود حمل می کند، و به داروی اليتام بخشی تبديل شده است که بر کل رنج های تاريخی او، و وعده های دست يافتنی اش برای شادمانی هايی آرزويی و طبيعی مرهم می نهد. اکنون هيچ شخصيت يا گروهی که درباره ی نجات و سعادت انسان سخن می گويد نمی تواند منکر کارآيي اين پديده ی شگرف و با ارزش شود.

اما اگر فرد يا افرادی جزو آن دسته از موجوداتی باشند که برايشان تنها رسيدن به هدف مطرح باشد و رفتار و گفتارشان را سود و زيان شخصی يا مربوط به ايده های سياسی يا مذهبی مورد اعتقادشان تعيين کند، البته که طبعاً سعی خواهند داشت تا، به عناوين مختلف و به بهانه های گوناگون با آن بجنگد و يا، اگر دستشان برسد، اهميت آن را در نزد مردمان تضعيف کنند.

تضعيف حقوق بشر
جنگ با حقوق بشر، با تضعيف آن، يا بهتر است بگويم تبليغ برای تضعيف آن، معمولاً از سوی دو گروه اتفاق می افتد:
1ـ کسانی که راه و کار ديکتاتوری و مردم ستيزشان، و يا سودجويي هاي سياسی يا اقتصادی شان، با گسترش جهانی «حقوق بشر» در تضاد است. اين عده، از آنجا که ضعيف تر از آنند که با کل بشريت در افتند، به تنها راه ممکن متوسل شده و می کوشند تا اين فکر را جا بياندازند که: «خود آن هايی که حقوق بشر را ساخته اند رعايت اش نمی کنند». آنها می خواهند از طريق اثبات اين سخن از اهميت مجموعه ی مدون حقوق بشز بکاهند و يا آن را از زندگی مردمان (حداقل در جامعه ای که خود در آن زندگی می کنند) حذف کنند.
2ـ کسانی که اساساً با مفهوم و ارزش حقوق بشر در زندگی خود و کل جامعه ی جهانی آشنا نيستند و به اهميت کاربرد و کارآيي آن واقف نيستند. آن ها نيز، اما نادانسته، و با ديدن هر عملی از سوی قدرت های بزرگ (بگيريم حمايت آن ها از حکومتی مردم ستيز) با اين تصور غلط که حقوق بشر در اختيار آن هاست، حقوق بشر را به ناسزا می گيرند. که « مرده شور اين حقوق بشر را ببرد که مثلا اين بلا سر ما آمده!»
در واقع تضعيف حقوق بشر، چه از جانب اشخاصی چون احمدی نژاد و آيت الله خامنه ای باشد ـ که از نام و سايه ی آن هراس دارند ـ و چه از جانب فلان نويسنده و روشنفکری که از سر رنجی که برای مردمان سرزمين خود می برد تير حمله ی خويش را به سوی حقوق بشر نشانه می گيرد، و چه از جانب فلان فرد يا گروه اپوزيسيونی که از سر خشم می خواهند «فعلا و تا وقتی که حساب سران اين حکومت را نرسيده اند، و همه را با عمامه هاشان به دار نزده اند» هيچ سخنی از حقوق بشر گفته نشود، دود همه ی اين دلايل ـ با همه ی گوناگونی نيت ها و مقاصد ـ نه تنها به چشم مردمان ما، که مردمان کل جهان می رود.
اگر احمدی نژاد ميليون ها دلار از پول خزانه سرزمين مان را خرج می کند تا نشان دهد که در آمريکا و انگليس نيز اعمالی خلاف حقوق بشر اتفاق می افتد، هدف کارش نه محکوم کردن اين نوع کشورها، که تضعيف حقوق بشر است. چرا که نشان دادن آن چه که آمريکا و انگليس و کل غرب (در کنار ده ها قوانين زيبای برگرفته از حقوق بشرشان) برخلاف حقوق بشر انجام می دهند ـ که مهمترين شان ـ اتفاقاً ـ مراوده و مذاکره ی اقتصادی و سياسی با حکومت هايي چون حکومت اسلامی است که شبانه روز به نقض حقوق بشر مشغولند ـ کار چندان مشکلی نيست. در خود کشورهای غربی و، در انبوه گزارش ها و کتاب ها و نشريات روزانه، به طور آزادانه به اين غفلت ها اشاره می شود و اين آزادی سخن گفتن انتقادی و افشاگرانه بخشی از سيستم پالايش و پيرايش مسایل مربوط به حقوق بشر در اين کشورها است. اما آن چه احمدی نژاد و احمدی نژادها و معلمين پشت پرده شان هدف می گيرند در واقع تضعيف خود مجموعه ی حقوق بشری است که رعايت حتی يک مورد آن هم در رفتارهای حکومت اسلامی به چشم نمی خورد.
کاری که اکنون قرار است احمدی نژاد با پول مدرسه ی ميليون ها کودک محروم از تحصيل، با پول غذای ميليون ها گرسنه در گوشه و کنار سرزمين مان، با پول دستمزدهای هزارها کارگری که ماه ها است بی حقوق مانده اند، با پول عمران و آبادانی استان های محروم از همه چيز انجام دهد، نه افشای خلافکاری های حکومت های آزاد و دموکراتيک که کمرنگ کردن خود مفهوم حقوق بشر در ذهن همين ستمديدگان است. او و امثال او می خواهند حقوق بشر را در نزد مردمان ما، و وابستگان ناآگاه و محروم و بدبخت جمهوری اسلامی در کشورهايي چون عراق و لبنان و فلسطين و ديگر نقاطی که به جای نان از حکومت اسلامی اسلحه دريافت می کنند بی بها سازند. می خواهند به آن ها بگويند که: «حقوق بشر برای شما نمی تواند کاری کند. اما من، و حکومت اسلامی ما، می توانيم!».
و متاسفانه همين کار را ـ به صورتی ديگر ـ فلان نويسنده و شاعر و روشفکری هم انجام می دهد که ـ مثلاً، از «لج» اوباما، يا سران اتحاديه ی اروپا ـ به حقوق بشر ناسزا می گويد و اظهار می دارد که «اين حقوق بشر هم الکی است». او، به جای اينکه بگويد «فلان شخص از توجه به حقوق بشر سرپيچی کرده است» ـ ندانسته ـ به تضعيف حقوق بشر کمک می کند و نمی داند که با دست خويش به تضعيف حقوق خودش مشغول است. او نمی داند که بی اعتنايی شخصيت های سياسی و قدرتمند به حقوق بشر ربطی به حقوق بشر ندارد و از اهميت آن نمی کاهد. در واقع، چسباندن حقوق بشر به افراد و گروه هايي چند، هر چند آن افراد بزرگترين مقام های جهانی را داشته باشند، خيانتی به خويش و عليه بشريت است؛ بشري که پس از قرن ها توانسته کيمیايي را کشف کند که کارش رها ساختن او از تحمل بار همه ی قدرت های سياسی و اقتصادی، و اهميت دادن به «حيثيت انسان» است.
احترام به بند بند مواد اعلاميه جهانی حقوق بشر و کمک به گسترش آنها با همه ی امکانات موجود برای هر فردی، به خصوص کسانی که قدرت رسانه ای در دست دارند، کمک به راه بردن به «وادی عشق» ی است که همه ی طلب های انسان را يک جا می پردازد، و رسيدن به همان «انسان» ی است که پس از قرن ها «ملول» بودن از «ديوان و ددان» آرزويش در جان همه ی مردمان نيک جهان وجود داشته است.
دوازدهم دسامبر 2009


=========

* «از آن جا که شناسايی حيثيت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانواده ی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذير آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است ؛

از آن جا که ناديده گرفتن و تحقير حقوق بشر به اقدامات وحشيانه ای انجاميده که وجدان بشر را بر آشفته اند و پيدايش جهانی که در آن افراد بشر در بيان و عقيده آزاد ، و از ترس و فقر فارغ باشند ، عالی ترين آرزوی بشر اعلام شده است ؛

از آن جا که ضروری است که از حقوق بشر با حاکميت قانون حمايت شود تا انسان به عنوان آخرين چاره به طغيان بر ضد بيداد و ستم مجبور نگردد ؛

از آن جا که گسترش روابط دوستانه ميان ملت ها بايد تشويق شود ،

از آن جا که مردمان ملل متحد ، ايمان خود را به حقوق اساسی بشر و حيثيت و کرامت و ارزش فرد انسان و برابری حقوق مردان و زنان ، دوباره در منشور ملل متحد اعلام و عزم خود را جزم کرده اند که به پيشرفت اجتماعی ياری رسانند و بهترين اوضاع زندگی را در پرتو آزادی فزاينده به وجود آورند...»


** ماده ی 1

تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حيثيت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و بايد با يکديگر با روحيه ای برادرانه رفتار کنند.

ماده ی 2

هر کس می تواند بی هيچ گونه تمايزی ، به ويژه از حيث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دين ، عقيده ی سياسی يا هر عقيده ی ديگر ، و همچنين منشا ی ملی يا اجتماعی ، ثروت ، ولادت يا هر وضعيت ديگر ، از تمام حقوق و همه ی آزادی های ذکر شده در اين اعلاميه بهره مند گردد. به علاوه، نبايد هيچ تبعيضی به عمل آيد که مبتنی بر وضع سياسی ، قضايی يا بين المللی کشور يا سرزمينی باشد که شخص به آن تعلق دارد ، خواه اين کشور يا سرزمين مستقل ، تحت قيموميت يا غير خودمختار باشد ، يا حاکميت آن به شکلی محدود شده باشد.

فیلم؛ حضور تانک های سپاه در دانشگاه مازندران

فیلم؛ حضور تانک های سپاه در دانشگاه مازندران

فیلم؛ حضور تانک های سپاه در دانشگاه مازندران

فیلم؛ حضور تانک های سپاه در دانشگاه مازندران

فیلم؛ حضور تانک های سپاه در دانشگاه مازندران

فیلم؛ حضور تانک های سپاه در دانشگاه مازندران

اعتصاب غذا دردانشگاه سیستان و بلوچستان-22آذر

اعتصاب غذا دردانشگاه سیستان و بلوچستان-22آذر

درخواست صدور حکم بازداشت بین المللی برای خامنه ای

Image and video hosting by TinyPic